سخنرانی
تجلیل از شخصیت شهیدان رجایی و باهنر و استواری ملت در استمرار انقلاب
سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 9 ش‍ه‍ری‍ور ‭1360

زمان (قمری) : 1 ذی القعده ‭1401

مکان: تهران

شماره صفحه : 134

موضوع : تجلیل از شخصیت شهیدان رجایی و باهنر و استواری ملت در استمرار انقلاب

زبان اثر : فارسی

مناسبت : شهادت محمد علی رجایی (رئیس جمهور) و محمد جواد باهنر (نخست وزیر)

حضار : اقشار مختلف مردم

سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم

سخنرانی

‏زمان: صبح 9 شهریور 1360 / 1 ذی القعده 1401 ‏

‏مکان: تهران، حسینیّۀ جماران‏

‏موضوع: تجلیل از شخصیت شهیدان رجایی و باهنر و استواری ملت در استمرار انقلاب‏

‏مناسبت: شهادت محمدعلی رجایی (رئیس جمهور) و محمدجواد باهنر (نخست وزیر)‏

‏حضار: اقشار مختلف مردم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

در سوگ شهادت شهیدان رجایی و باهنر 

‏     ‏‏منطق ملت ما، منطق مؤمنین، منطق قرآن است: ‏اِنا لله ِ وَ انّا اِلَیْهِ راجِعُونَ.‎[1]‎‏ با این منطق،‏‎ ‎‏هیچ قدرتی نمی تواند مقابله کند. جمعیتی که ـ ملتی که ـ خود را از خدا می دانند و همه‏‎ ‎‏چیز خود را از خدا می دانند و رفتن از اینجا را به سوی محبوب خود، مطلوب خود‏‎ ‎‏می دانند، با این ملت نمی توانند مقابله کنند. آن که شهادت را در آغوش، همچون عزیزی‏‎ ‎‏می پذیرد، آن کوردلان نمی توانند مقابله کنند. اینها یک اشتباه دارند و آن اینکه شناخت‏‎ ‎‏از اسلام و شناخت از ایمان و شناخت از ملت اسلامی ما ندارند. آنها گمان می کنند که با‏‎ ‎‏ترور شخصیتها، ترور اشخاص، می توانند با این ملت مقابله کنند؛ و ندیدند و کور بودند‏‎ ‎‏که ببینند که در هر موقعی که ما شهید دادیم ملت ما منسجمتر شد.‏

‏     ملتی که قیام کرده است. در مقابل همۀ قدرتهای عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده‏‎ ‎‏است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قرآن قیام کرده است، این ملت را‏‎ ‎‏با ترور نمی شود عقب راند. آنها گمان می کنند که افکار مؤمنین و ملت بپا خاستۀ ما‏‎ ‎‏همچون افکار غربزده ها و غرب است که جز به دنیا فکری نمی کنند و جز متاع دنیا را‏‎ ‎‏نمی بینند، آنها هم آن طورند.‏

‏     ملتی که از اول، از صدر اسلام و پیشوایان آن جان خودشان را فدا کردند برای هدف‏

‏خودشان، که آن خدا و اسلام است، به این مسائل و به این امور از بین نخواهند رفت و‏‎ ‎‏سستی نخواهند داشت. ملت ما، ملت عزیز ما در تاریخ خوانده است که علی بن ابی طالب‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ با دست یکی از همین منافقین، با دست یکی از همین اشخاصی که به‏‎ ‎‏صورت اسلام، ‏‏[‏‏اما‏‏]‏‏ از اسلام جدا بودند،‏‎[2]‎‏ فرق مبارکش شکافت. ملت ما چون علی بن‏‎ ‎‏ابی طالب را فدا کرده است از برای اسلام، فدا کردن امثال این شهدا برای ملت ما یک‏‎ ‎‏مسئله مهم نیست، گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شده اند در نظر همۀ ما‏‎ ‎‏عزیز و ارجمندند؛ و آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی که باهم در جبهه های نبرد‏‎ ‎‏با قدرتهای فاسد همجنگ و همرزم بودند. و مرحوم شهید رجایی به من گفتند که من‏‎ ‎‏بیست سال است که با آقای باهنر همراه بوده ام و خداوند خواست که باهم از دنیا هجرت‏‎ ‎‏کنند و به سوی او هجرت کنند. کسی که هجرت را به سوی خدا می داند و شهادت را فوز‏‎ ‎‏عظیم می داند، و شهدایی که در صدر اسلام و از صدر، اسلام تا کنون داده است عالیتر و‏‎ ‎‏بالاتر از تمام افرادی هستند که در این قرن موجودند. مثل علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه‏‎ ‎‏ـ و حسن بن علی ـ سلام الله علیه ـ و حسین بن علی و اصحاب او ـ سلام الله علیهم ـ و سایر‏‎ ‎‏ائمۀ ما ـ علیهم السلام ـ آنها همۀ عمر خودشان را صرف کردند تا اسلام را حفظ کنند و‏‎ ‎‏ماهم تمام عمرمان را باید صرف کنیم تا اسلام را که به دست ما سپرده ‏‏[‏‏شده‏‎ ‎‏]‏‏است،‏‎ ‎‏حفظ کنیم. ‏

‏     من در عین حال که شهادت این دو بزرگوار برای من بسیار مشکل است، در عین‏‎ ‎‏حال، می دانم که آنها به رفیق اعلی متصل شده اند و برای آنها آرامش هست و این طور‏‎ ‎‏گرفتاریهایی که الآن برای ما هست، دیگر برای آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب‏‎ ‎‏خودشان و از این جهت، به آنها و به خانواده های آنها و ملت اسلامی تبریک عرض‏‎ ‎‏می کنم که چنین شهدایی تقدیم می کنند. در عین حالی که مصائب اینها مشکل است برای‏‎ ‎‏ما، لکن کشور ما و ملت ما با تمام قدرت ایستاده اند تا همچو شهدایی تقدیم کنند و هیچ‏

‏راه عقب نشینی ندارند و فکر نمی کنند به سستی. آن کوردلانی که گمان کرده اند که‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی با نبود چند نفر از بین خواهد رفت و سقوط خواهد کرد، آنها‏‎ ‎‏افکارشان، افکار اسلامی نیست و از اسلام خبری ندارند و از ایمان اطلاعی ندارند و‏‎ ‎‏افکارشان، افکار مادی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ و برای دنیا کار می کنند و به هوای دنیا هستند.‏

انگیزۀ منافقین از ترورها

‏     ‏‏باید دید که اینهایی که این طور کارها را انجام می دهند، انگیزۀ آنها چیست. انگیزۀ‏‎ ‎‏آنها این است که برای این ملت، بعد یک دستۀ دیگری از صنف خودشان بیایند و‏‎ ‎‏حکومت کنند؟ اینها مگر نشناخته اند این ملت را که کسی که انحراف دارد از اسلام و‏‎ ‎‏کسی که سر کردۀ تروریست هاست، کسانی که سر کردۀ اینها هستند و اینها را وادار به‏‎ ‎‏خرابکاری می کنند، در بین ملت جای ندارند؟ ‏

‏     ما حکومتمان و افرادی که در رأس حکومت بودند چون از همین مردم هستند و از‏‎ ‎‏اشخاصی نیستند که از آن بالاها؛ یعنی، آن پایینها آمده باشند و حکومت کرده باشند بر‏‎ ‎‏ملت، از این جهت، ملت ما آرام است، دلش مطمئن است به اینکه وقتی که این شهدا‏‎ ‎‏نباشند، به جای آنها، داوطلبانی برای شهادت حاضر به صحنه هستند. ما در عین حال که‏‎ ‎‏برای این شهدا متأثر هستیم و اینها اشخاص ارزنده ای برای ملت ما و برای جمهوری ما‏‎ ‎‏بودند، لکن ما باز در صفهای دنبال آنها، افراد داریم و اشخاص متعهد داریم و اشخاص‏‎ ‎‏مؤمن متعهد به اسلام داریم، و دنبال او ملت داریم و ملتی که هیچ گونه عقب نشینی در‏‎ ‎‏این مسائل نخواهد کرد و با این ترتیب، جمهوری اسلامی آسیبی نخواهد دید. ‏

همبستگی دولت و ملت در ایران

‏     ‏‏در زمانهای سابق، زمان رژیمهایی که در سابق بودند؛ رژیمهای سلطنتی، وضع‏‎ ‎‏این طور بود که اگر یک سلطانی کشته می شد یا می مرد، کشور به هم می خورد. نکتۀ او‏‎ ‎‏این بود که آن سلطان و عمال آن سلطان به قدری ظلم کرده بودند بر مردم و بر توده های‏‎ ‎‏میلیونی مردم که به مجرد اینکه او از بین می رفت، خود مردم قیام می کردند بر ضد‏

‏حکومت. لکن جمهوری اسلامی ما وضعی دارد که خود ملت یک فردی را می آورند و‏‎ ‎‏خود ملت یک فردی را کنار می گذارند و خود ملت ‏‏[‏‏اگر‏‏]‏‏ فردی شهید شد، به جای او باز‏‎ ‎‏یکی را انتخاب می کنند و خود را از دولت می دانند و دولت را از خود می دانند و خود را‏‎ ‎‏از رئیس جمهوری مکتبی می دانند و رئیس جمهوری مکتبی را از خود می دانند. از این‏‎ ‎‏جهت، ولو اینکه رئیس جمهور شهید بشود، نخست وزیر شهید بشود و هر مقامی شهید‏‎ ‎‏بشود ملت ما هیچ خم به ابرو نمی آورند و کسان دیگر را به جای آنها انتخاب می کنند.‏

‏     الآن سرتاسر کشور ما را اگر چنانچه ملاحظه کنید، تهران با آن جمعیت کثیری که الآن‏‎ ‎‏در نزدیک دانشگاه متمرکز هستند و سایر شهرها هم مثل تهران، ما بین این جمهوری و‏‎ ‎‏جمهوریهای عالم و ما بین این دولت و دولتهای سابق این کشور، می توانید ‏‏[‏‏مقایسه‏‏]‏‎ ‎‏کنید که چه فرقها هست؟ اگر صدر اعظمی در زمان سابق کشته می شد، امکان نداشت که‏‎ ‎‏مردم، تودۀ مردم، بازار مردم هیچ عکس العملی از خود نشان بدهند، الاّ سرور، الاّ‏‎ ‎‏مسرت. و امروز که دو نفر شهید معظّم از ما رفته است، سرتاسر کشور ما به عزا نشسته‏‎ ‎‏است و سرتاسر کشور ما انسجام خودش را حفظ می کند و حفظ کرده است و فردا که‏‎ ‎‏اعلام می کنند برای انتخاب رئیس جمهور، همۀ این مردم برای انتخاب حاضرند.‏

‏     من می دانم که در خارج، الآن عنصرهایی که با این جمهوری اسلامی، بلکه با اسلام‏‎ ‎‏مخالف هستند و بوقهای خارج و تبلیغاتی خواهند گفت که این دو نفر که شهید شدند،‏‎ ‎‏ایران به هم می خورد و خواهند گفت که در عزای اینها، مردم بی تفاوت بودند و یا‏‎ ‎‏خوشحال بودند. و آنها با اینکه می دانند، کوردلانه این طور انتشارات و تبلیغات را انجام‏‎ ‎‏می دهند. الآن ببینید که سرتاسر کشور ما امروز در سوگ هستند و در همۀ خیابانها و‏‎ ‎‏کوچه ها و بازارها در سوگ نشسته اند. و الآن که به من اطلاع دادند، گفتند: امروز در‏‎ ‎‏اطراف دانشگاه جمعیت بیشتر از آن وقتی است که 72 تن شهید شدند. ملت ما این طور‏‎ ‎‏است. اگر بعد از این هم ـ خدای نخواسته ـ اشخاصی شهید بشوند، ملت ما همین ملت‏‎ ‎‏است و نهضت ما همین نهضت. و آن عمده این است که کاری که برای خداست، نه برای‏‎ ‎‏افراد، نه برای اشخاص، نه برای شخصیتها، این کار رکود نمی کند با رفتن افراد و با رفتن‏

‏شخصیتها. کشوری از رفتن شخصیتهای خود تزلزل پیدا می کند که ملت او و افراد آن‏‎ ‎‏ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند. اما کشوری که دل او به خدا‏‎ ‎‏پیوسته است و برای خدا قیام کرده است و از اول، «نه شرقی و نه غربی و جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی» را ندا داده است و با بانگ «الله اکبر»، صغیر و کبیر و زن و مردش در صحنه‏‎ ‎‏حاضر شده اند و این نهضت را و این انقلاب را بپا کرده اند، همین ملت هستند؛ برای اینکه‏‎ ‎‏خدا هست. رجایی و دیگران اگر نیستند، خدا هست.‏

‏     در جنگی که در صدر اسلام بود، ندا در دادند منافقین به اینکه پیغمبر شهید شد، لکن‏‎ ‎‏بعضی گفتند: اگر شما پیغمبر را می پرستید، شهید شد؛ به شهادت او ترتیب اثر بدهید و اگر‏‎ ‎‏خدا را می پرستید، خدا هست، ولو پیغمبر رحلت بفرمایند. امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ‏‎ ‎‏جان خودش را فدا کرد برای اسلام و شهید شد و اسلام به جای خودش بود. امام حسین‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ خود و تمام فرزندان و اقربای‏‎[3]‎‏ خودش را فدا کرد و پس از شهادت او،‏‎ ‎‏اسلام قویتر شد.‏

‏     با رفتن شهدایی با اینکه بسیار ارزشمند، بسیار ارزشمند بودند و هستند، با رفتن شهدا،‏‎ ‎‏در عین حال که ما متأثر هستیم، لکن چون ما توجهمان به خداست و برای خداست و‏‎ ‎‏ملت ما برای خدا قیام کرده است، با رفتن اشخاص، هیچ سستی به خودشان راه نمی دهند‏‎ ‎‏و گرفتار این خطا نیستند که افراد یک مسئله ای را ایجاد می کنند.‏

‏     خدای تبارک و تعالی از اول با شما بوده است و مادامی که شما در صحنه باشید و‏‎ ‎‏ان شاءالله ، هستید و خواهید بود، خدای تبارک و تعالی شما را پشتیبانی می کند و شما قوی‏‎ ‎‏خواهید بود. قوای مسلحۀ ما در جبهه های جنگ، باید توجه کنند که آنها برای خدا‏‎ ‎‏می جنگند، نه برای رئیس جمهور و برای نخست وزیر و برای دیگران؛ آنها دل را قویتر‏‎ ‎‏کنند و هر چه اشخاص فاسد به این کشور صدمه وارد می کنند، آنها قویتر در مرکز‏‎ ‎‏خودشان مشغول به مجاهده و مبارزه باشند.‏


اقدامات رذیلانه و نامردیهای منافقین 

‏     ‏‏و گمان نکنید که اینها از روی قدرت یک همچو کارهایی را انجام می دهند، یک‏‎ ‎‏بمب در یک جا منفجر کردن، یک بچه دوازده ساله هم می تواند او را بگیرد یک جایی‏‎ ‎‏بگذارد و خود او منفجر بشود. این قدرتی نیست، این کمال ضعف است. من ابن ملجم‏‎[4]‎‎ ‎‏را از اینها مردتر می دانم؛ برای اینکه او آمد در حضور مردم، کار خودش را کرد و‏‎ ‎‏خداوند او را لعنت کند. و اینها آن مردانگی آن نامرد را هم ندارند و به طور دزدی یک‏‎ ‎‏کاری انجام می دهند و خودشان را اصلاً ظاهر نمی کنند. من آن عباس آقا که صدر اعظم‏‎ ‎‏ایران‏‎[5]‎‏ را در نزدیک مجلس با هفت تیر زد در حضور همه و خودش را بعد هم دید‏‎ ‎‏گرفتار می شود، کشت او را مرد می دانم و اینها را نامرد. اینهایی که از اینجا فرار کردند و از‏‎ ‎‏خارج دستور می دهند که مردم را اغتیال‏‎[6]‎‏ کنند و به طور دزدکی بکشند، اینها تز‏‎ ‎‏نامردهاست.‏

‏     من امیدوارم که کشور ما به همان طوری که در مقابل همۀ قدرتها ایستاد و ایستادگی‏‎ ‎‏کرد و زن و مردش و جوان و پیر مردش و بچه و بزرگش در مقابل، مشتها را گره کرد و‏‎ ‎‏ایستاد و قدرتهای بزرگ را از مملکت راند و به جهنم فرستاد، ان شاءالله ، الآن هم در‏‎ ‎‏صحنه هستند. و همۀ اینها ایستاده اند در مقابل این طور گرفتاریها صبر می کنند. و منطق‏‎ ‎‏اینها این است که از خدا هستیم و به سوی خدا می رویم. ما که از خدا هستیم و همه چیز ما‏‎ ‎‏از خداست، در راه خدا داریم ‏‏[‏‏عمرمان را‏‏]‏‏ صرف می کنیم و باکی نداریم و این طور‏‎ ‎‏نیست که گمان کنیم که از اینجا که رفتیم، دیگر خبری نیست. آنها باید بترسند که قیامت را‏‎ ‎‏هم در همین جا خیال می کنند که هست، بعثت را هم در همین جا خیال می کنند و آن را‏‎ ‎‏بعثت امت می دانند، نه بعثت انبیا و قیامت را هم منکر هستند. آنها باید بترسند که مرگ‏

‏حیوانی را بر مرگ انسانی ترجیح می دهند. و اما جوانهای ما و سردمداران ما، که برای‏‎ ‎‏شهادت حاضر و آغوش باز کرده اند برای شهادت، اینها باکی از شهادت ندارند. و ملت‏‎ ‎‏ما از این شهادتها بسیار دیده است و در این چند سال اخیر، صدها شهید داده و هزاران‏‎ ‎‏شهید و هزاران معلول و پایدار ایستاده است و امثال این آقایان که شهید شده اند، در عین‏‎ ‎‏حال که در نظر ما بسیار ارجمند هستند، لکن آنها پیش خدا رفتند و ما به جای آنها،‏‎ ‎‏اشخاصی داریم مکتبی؛ انسانهایی که به شهادت فکر می کنند و داوطلب شهادت هستند.‏

‏     و من امیدوارم که ملت ما انسجام خودش را بیشتر کند و در صحنه بیشتر از سابق‏‎ ‎‏حاضر باشد و امثال این تفاله هایی که مانده اند از رژیم سابق و از اشخاصی که فرار‏‎ ‎‏کرده اند، اینها را ان شاءالله ، با نظارت خودشان و با نظر خودشان، هرجا دیدند معرفی کنند‏‎ ‎‏و قوای انتظامی و نظامی و خصوصاً شهربانی، بیشتر قیام کند به امر انتظامات و نظام و سایر‏‎ ‎‏چیزها. و امیدوارم که شما پیروز باشید و شما پیروز هستید. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته‏

‎ ‎

  • ـ سورۀ بقره، آیه 156: همانا ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمی گردیم.
  • ـ اشاره است به گروه «خوارج» که به ایشان «مارقین» نیز گفته می شده است.
  • ـ نزدیکان و خویشان.
  • ـ عبدالرحمن بن مُلجَم، قاتل حضرت امیرالمؤمنین علی ع.
  • ـ اشاره است به حادثۀ ترور علی اصغرخان اتابک امین السلطان صدر اعظم محمدعلی شاه قاجار به وسیلۀ عباس آقا تبریزی در تهران.
  • ـ ترور کردن.