سخنرانی
اهمیت حضور مردم در صحنه، عبور از شعار و ورود به جرگه عمل
سخنرانی در جمع اعضای هیأت دولت (عبور از شعار و ورود به جرگه عمل)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 9 آب‍ان‌ ‭1364

زمان (قمری) : 16 ص‍ف‍ر ‭1406

مکان: تهران

شماره صفحه : 407

موضوع : اهمیت حضور مردم در صحنه، عبور از شعار و ورود به جرگه عمل

زبان اثر : فارسی

حضار : خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور) ـ موسوی، میر حسین (نخست وزیر) ـ اعضای هیأت دولت

سخنرانی در جمع اعضای هیأت دولت (عبور از شعار و ورود به جرگه عمل)

سخنرانی

‏زمان: صبح 9 آبان 1364 / 16 صفر 1406‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: اهمیت حضور مردم در صحنه، عبور از شعار و ورود به جرگۀ عمل‏

‏حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور) ـ موسوی، میرحسین (نخست وزیر) ـ اعضای‏‎ ‎‏هیأت دولت‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

حفظ حضور مردم در صحنه ها

‏     ‏‏اولاً تبریک عرض می کنم این دولت جدید را و امیدوارم که موفق بشوید به اینکه‏‎ ‎‏قدمتان مبارک باشد برای این کشور. مطالب یک چیزهایی است که همه می دانید و تذکر‏‎ ‎‏است؛ و الاّ خوب، همه اطلاع دارید که آن چیزی که برای همۀ ما لازم است، این است که‏‎ ‎‏ما در فکر این باشیم که مردم را در صحنه نگاه داریم، و این یک سرش بسته به دولت‏‎ ‎‏است و رئیس جمهور است و مجلس، یک سرش هم مربوط به خود مردم. اگر این طرف‏‎ ‎‏را شما نگه دارید، ما از ملتمان مطمئن هستیم که به حسب غالب و اکثریت، آن طرف را‏‎ ‎‏حفظ می کنند. این طرف باید بنا بگذارد بر اینکه با هم مثل یک دست باشند، و این کاری‏‎ ‎‏را که انجام می دهند، همه با هم همصدا باشند.‏

‏     اگر بنا باشد در یک دولتی، یک وزارتخانه ای بخواهد مخالفت بکند در یک امری،‏‎ ‎‏این کار پیش نمی رود. حالا در یک ممالکی که آسوده هستند، کاری ندارند ـ اگر در دنیا‏‎ ‎‏باشد ـ یا یک رژیمی باشد که این طور نباشد که مخالفی داشته باشند، آنجا خیلی صدمه‏‎ ‎‏نمی خورند. اما در یک رژیمی که می دانید همه مخالف شما هستند و دنبال این اند که‏‎ ‎‏یک چیزی را درست بکنند و منتشر بکنند و هرچه بخواهند بگویند و هر کاری هم‏‎ ‎‏بخواهند بکنند، در یک همچو وضعی که الآن ما مبتلا به آن هستیم و شما مبتلای به آن‏‎ ‎‏هستید، عقل و انصاف اقتضا می کند که ما دیگر در بینمان چیزی نباشد. وقتی همه با ما‏

‏مخالف اند، ما بر فرض اینکه در بین خودمان هم یک اختلاف نظری باشد، لکن با هم‏‎ ‎‏باشیم در دفع او.‏

‏     این گفته می شود که در این وضع ایلاتی که ایلات بزرگ ایران بودند آن وقت، اینها با‏‎ ‎‏هم مخالف بودند، یک دسته شان از آن ور می کشید، جنگ هم با هم شاید داشتند، لکن‏‎ ‎‏اگر یک کسی به یک دسته ای حمله می کرد، همه با هم او را دفع می کردند. خوب، این‏‎ ‎‏مقتضای عقل است که انسان، کسی که بخواهد به تیره های او حمله بکند، او را دفعش‏‎ ‎‏بکند؛ خودش هم اگر اختلاف دارد بعد حساب خودشان را صاف بکنند. ما الآن در یک‏‎ ‎‏همچو قضیه ای واقع هستیم که همۀ کشورها ـ به استثنای خیلی کم ـ با ما مخالفند؛ بعضی‏‎ ‎‏اظهار مخالفت هم می کنند و عمل هم می کنند، و بعضی هم در واقع مخالف اند ولیکن‏‎ ‎‏اظهارش را هم شاید نکنند.‏

‏     در داخل هم که می بینید که باز شیاطین موجودند برای اینکه اختلاف بیندازند، برای‏‎ ‎‏اینکه یک کاری انجام بدهند. بحمدالله الآن ساکت شده است به حسب غالب این مسائل،‏‎ ‎‏اما هست باز و عقل اقتضا می کند که دیگر ما آنهایی که متعهد هستند به اسلام و متعهد‏‎ ‎‏هستند به جمهوری اسلامی و می خواهند در زیر بار ابرقدرتها دیگر نباشند، اینها دیگر با‏‎ ‎‏هم باشند. یک همچو عمل بزرگی که بیرون رفتن از زیر تعهد قدرتهای بزرگ، یک‏‎ ‎‏همچو عمل بزرگی نمی شود، الاّ اینکه یک ملت و دولت و همه با هم باشند؛ اگر نباشند،‏‎ ‎‏ممکن نیست یک همچو مطلبی. تا حالا هم هر چه انجام گرفته در سایۀ همین اتحاد بوده‏‎ ‎‏است؛ اگر یک اختلافی بوده، جزئی بوده و باید کوشش کنید که حتی آن اختلاف جزئی‏‎ ‎‏هم نباشد؛ یعنی جوری عمل بکنید که مردم از شما انتزاع این را بکنند که شما می خواهید‏‎ ‎‏خدمت بکنید.‏

مشارکت دادن مردم در امور

‏     ‏‏وقتی مردم دیدند که شما در صدد خدمت به آنها هستید، طبیعی است که آنها هم‏‎ ‎‏کمک به شما می کنند، و این به این است که همۀ وزارتخانه ها، هرکسی که متصدی یک‏

‏وزارتخانه است، وزارتخانۀ خودش را بنابر این بگذارد که اصلاح کند به نفع مردم، به‏‎ ‎‏جوری که مردم وقتی که در آن وزارتخانه وارد می شوند با رضایت خاطر، با اطمینان‏‎ ‎‏خاطر بیرون بیایند. اگر اینطور بشود، بلااشکال مردم حاضرند. مردم، مردم خوبی هستند.‏‎ ‎‏ما از مردم تشکر باید بکنیم، ما همه مرهون آنها هستیم. عمده این است که ما هم بتوانیم‏‎ ‎‏خدمت متقابل بکنیم.‏

‏     و باید ما از مرحله لفظ و شعار بیرون برویم و به مرحلۀ عمل برسیم؛ یعنی هر وزیری‏‎ ‎‏در وزارتخانۀ خودش واقعاً بین خودش و خدا، خودش را موظف بداند به اینکه آن‏‎ ‎‏پرسنل آنجا را، هرکس در تحت نظر او هست، آنها را بسیج کند به اینکه با مردم رفتار‏‎ ‎‏خوب بکنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند. وهمین طور شرکت دادن مردم را در امور،‏‎ ‎‏این را کراراً گفتم، شما هم خودتان گفتید که یک کشوری را که بخواهید اداره بکنید،‏‎ ‎‏یک دولت تا شرکت مردم نباشد نمی شود ادارۀ صحیح بشود. وقتی بنا شد که مردم‏‎ ‎‏شرکت کردند در کارها، شما شرکت دادید مردم را، آنهایی که الآن خدمت می کنند و‏‎ ‎‏سابق هم خدمت کردند به شما، به ما، به همه، به اسلام و شما را رساندند به اینجا، آنها را‏‎ ‎‏کنار نگذارید، رد نکنید، آنها را وارد کنید در کار. وقتی وارد کردید در کار و آنها دیدند‏‎ ‎‏که شما می خواهید همکاری کنید با آنها، آنها هم همکاری می کنند با شما. و بی همکاری‏‎ ‎‏امثال بازار، کارگرها ـ نمی دانم ـ زارعین، بدون این قشرهای مختلفی که هستند کار از‏‎ ‎‏پیش نمی رود، باید آنها هم وارد باشند در کار و کمک کنند. کارهایی که آنها می توانند‏‎ ‎‏انجام بدهند، انجام بدهند؛ مثلاً، بازرگانانی که می توانند کارهای بازرگانان متعهد، نه‏‎ ‎‏هرچیز، آنهایی که در صدد این اند که برای کشور خدمت بکنند، آنها را دستشان را باز‏‎ ‎‏بگذارید خدمت بکنند.‏

‏     و دنبال این نباشید که هی هر چیزی را دولتی اش کنید. نه، دولتی در یک حدودی‏‎ ‎‏است، آن حدودی که معلوم است، قانون هم معین کرده ولیکن مردم را شرکت بدهید،‏‎ ‎‏بازار را شرکت بدهید. در کارخانه ها خیلی نظارت بکنید به اینکه هیچ اجحافی به کارگرها‏‎ ‎‏در آنجا نشود. کارمندان خودتان را، همۀ اینها را وقتی که با هم بکنید و محبت ببینند از‏

‏شما، عمده این است که روح محبت از شما ببینند، وقتی دیدند شما محبت به آنها دارید،‏‎ ‎‏آنها هم به شما محبت پیدا می کنند، یک امر طبیعی است این معنا. و من امیدوارم که این‏‎ ‎‏امر متحقق بشود و ما شاهد این باشیم که بعد از یک چند ماهی رضایت همۀ قشرها را به‏‎ ‎‏دست آورده باشید. و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همان طوری که شما‏‎ ‎‏می خواهید خدمت بکنید، مردم هم همه به شما خدمت بکنند. و مخصوصاً من از‏‎ ‎‏روحانیون همۀ کشور می خواهم که در یک همچو موقعی کمک کنند به دولت و کمک‏‎ ‎‏کنند به آرمانهای اسلام. اگر بخواهند یک وقت خدای نخواسته، آنها هم در آنجا یک‏‎ ‎‏کارهایی بکنند، که نمی کنند ان شاءالله ، ولیکن اگر یک وقتی جوری بشود که شکست‏‎ ‎‏بشود برای دولت، شکست بشود برای ـ عرض بکنم که ـ مجلس، امثال اینها، این یک‏‎ ‎‏امری است که خوب، خودمان را با دست خودمان می خواهیم فدا کنیم. و باید عقلمان را‏‎ ‎‏باز کنیم به اینکه ما گرفتار به چنگال یک دیوهایی هستیم که باید خودمان، خودمان را‏‎ ‎‏نجات بدهیم. ننشینیم به اینکه دیگری بشود، دیگری هم ما نداریم، ما خودمانیم، ما الآن‏‎ ‎‏دیگری نداریم که او بیاید ما را نجات بدهد. ما خودمان باید خودمان را نجات بدهیم، و‏‎ ‎‏این بسته به دست شماهاست، و بسته به دست علمای اسلام است، و بسته به دست مجلس‏‎ ‎‏است و اینها.‏

‏     و از مجلس هم من باید تشکر کنم به اینکه زود مسئله را انجام دادند، به طوری که‏‎ ‎‏دیگر تزلزلی در کار نباشد و آنها هم مورد تشکر ما هستند.‏

حاضر دانستن خداوند در انجام کارها

‏     ‏‏و شما هم ان شاءالله خدمتگزار همه هستید و همۀ ما خدمتگزار ملت هستیم. و خدا را‏‎ ‎‏در همۀ امور، شما حاضر بدانید، مهم آن معناست، ما از اینجا خواهیم رفت، هیچ شکی‏‎ ‎‏نیست، من زودتر و شما هم بعداً می آیید، این مسئله ای نیست، بلااشکال است مسئله.‏‎ ‎‏باید فکر این را بکنیم که حالا که رفتیم، آنجا از ما پرسیدند که شمایی که رئیس جمهور‏‎ ‎‏بودید برای مردم چه کردید؟ شمایی که نخست وزیر بودید چه کردید؟ شمایی که وزیر‏

‏بودید چه کردید؟ شمایی که وکیل بودید چه کردید؟ ملت را ازشان می پرسند که شما‏‎ ‎‏برای اسلام چه کردید؟ عمده این است که ما آنجا آبرو داشته باشیم. اگر آن مطلب را‏‎ ‎‏درست بکنیم، هم اینجا درست می شود و هم آنجا درست می شود. و اگر خدای‏‎ ‎‏نخواسته، بخواهیم یک تخلفی بکنیم، نه اینجا خیرش را می بینیم، نه آنجا خیرش را‏‎ ‎‏می بینیم ‏

‏     من از خدای تبارک و تعالی توفیق و سعادت و سلامت همۀ شما را خواستار هستم. و‏‎ ‎‏از همه تان تشکر می کنم که در یک همچه موقعی همه با حسن تفاهم، باخوبی و با صفا‏‎ ‎‏مشغول خدمت هستید. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎