روزهای آفتابی
مردم یک صدا فریاد زدند:
مرگ بر شاه
هر چند که شاه باز هم مرگ حتمی خود را باور نکرد!
ما همه سربازیم توییم خمینی
گوش به فرمان توییم خمینی
امام فرماندهای بود که هزاران کیلومتر دورتر از سربازانش
در اتاقی محقر، آنان را هدایت میکرد. امام قلبی بود که در
سینۀ میلیونها ایرانی میتپید.
توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد
به مادرم بگویید دیگر پسر ندارد
سیزده آبان 1357 سالروز تبعید امام به ترکیه بود. دانشجویان
و دانشآموزان در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند و علیه
حکومت شعار میدادند. با هجوم ناگهانی نیروهای مسلح 65 نفر
شهید و صدها نفر زخمی شدند.
دولت نظامی
پس از کشتار 13 آبان، شاه درمانده و وحشت زده «شریف
امامی» و دولت آشتی و پوست میش! را کنار گذاشت و ارتشبد
«ازهاری» را به عنوان وزیر دولت نظامی معرفی کرد. با روی کار
آمدن ازهاری ساعات منع عبور و مرور (حکومت نظامی)
افزایش یافت. از ساعت 9 شب به بعد هیچ غیرنظامی حق رفت
و آمد در کوچهها و خیابانها را نداشت.
مردم به پشت بامها رفتند و در تاریکی شب فریاد الله اکبر
سر دادند.
نصر من الله و فتح قریب
مرگ بر این سلطنت پرفریب
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
ماموران سرتا پا مسلح ازهاری گیج و درمانده شده بودند!
فردای آن روز ازهاری در مجلس گفت: «این سر و صداها نوار
است!»
با این حرف مردم به خیابانها ریختند و شعار دادند:
ازهاری بیچاره، بازم بگو نواره، نوار که پا نداره!
آب در 100 درجه به جوش میآید. در صفر درجه یخ میزند.
لیوانی که پر است فقط با یک قطرۀ اضافه سرریز میشود. اگر
فشار بخار آب در ظرف زیاد شود، در ظرف را به طرف بیرون
پرتاب میکند و...
اشتباه نکنید! این صفحه صفحۀ علمی نیست، همان صفحۀ
فرهنگی است و همۀ ما آنچه را که گفته شد به خوبی میدانیم.
اما به نظر میرسد محمدرضا شاه پهلوی در درس و مشق
چندان موفق نبوده چرا؟ چون اگر میدانست که تحمل و صبر
مردم از ظلم و بیداد حدی دارد، باور میکرد که روزی به نقطۀ
جوش خواهد رسید و دیر یا زود به خیابانها سرازیر خواهند شد.
محمد رضا شاه حتی پس از تظاهرات میلیونی مردم باز
هم باور نمیکرد که کار سلطنت به پایان رسیده است. فکر
میکرد با تبعید امام به دهکدۀ کوچک نوفل لوشاتو در فرانسـه،
او را برای همیشه از مردمی که عاشقانه دوستش دارند جدا
خواهد کرد. اما نوفل لوشاتو به مرکز هدایت فعالیتهای انقلابی
مردم ایران تبدیل شد.
دولت آشتی ملی
محمدرضا پهلوی فکر میکرد اگر نخست وزیر را عوض
کند و آب و رنگ تازهای به دستگاه حکومتی خود بدهد مردم
به خانههایشان بر میگردند. تظاهرات تمام میشود و اوضاع رو
به راه میشود! پس «شریف امامی» این گرگ زیرک و کهنهکار
را به عنوان نخست وزیر معرفی کرد. شریف امامی دولت خود
را دولت آشتی ملی نام گذاشت. با مردم همدردی کرد و برای
جلب اعتماد آنها قمارخانهها را تعطیل اعلام کرد. عدهای از
سرمایهداران را به زندان انداخت و چون گرگی در لباس میش
ظاهر شد.
مرگ بر شاه
دوشنبه 13 شهریور سال 57 همزمان با روز عید فطر بود.
پس از پایان نماز عید فطر که به امامت آیت الله مفتح در تپههای
قیطریه برپا شده بود، تظاهرات عظیمی به راه افتاد و برای اولین بار
[[page 14]]
انتهای پیام /*