
زندگی امام
همسایه ها
اولین روزهایی که امام خمینی در نوفل لوشاتو ساکن
شدند، بسیاری از همسایههای فرانسوی ایشان، نگران و
ناراحت بودند؛ اما رفتار امام و همراهان ایشان، همه چیز را
تغییر داد.
همزمان با شب تولد حضرت عیسی مسیح(ع) امام
خمینی، پیام تبریکی به همۀ مسیحیان جهان دادند که این
پیام از طریق خبرگزاریها انتشار یافت. سپس ایشان دستور
دادند مقدار زیادی گز و آجیل و شیرینی ایرانی به عنوان
هدیه بین همسایهها تقسیم شود. در کنار هر بستۀ هدیه،
یک شاخه گل هم گذاشته شده بود. یکی از همراهان امام
که مسوول تقسیم هدایا بود، تعریف میکند که: «وقتی
زنگ در یکی از خانههایی را که برای دادن هدیه به آنجا
رفته بودم زدم، خانمی در را باز کرد و پس از آن که من
هدیۀ امام را به او دادم، چنان هیجانزده شد که بیاختیار
اشک ریخت.»
برخوردها و رفتار امام در همسایهها چنان تاثیر گذاشت
که روزی، تعدادی از اهالی محل، با شاخههای گل به دیدار
امام آمدند و با استقبال گرم و چهرۀ مهربان ایشان رو به رو
شدند.
خبر محبوبیت امام در میان فرانسویها برای شاه و
عوامل او خبر خوشی نبود؛ به همین دلیل هم از همان
روزهای اول، عدهای از طرف سفارت ایران مامور شدند تا
در محل زندگی امام شلوغ کنند و نظم و امنیت را برهم
بزنند. هدف آنها این بود که با آزار و اذیت مردم، باعث
شوند آنان از حضور امام خمینی در همسایگی خود ابراز
نارضایتی و شکایت کنند. چندین روز پی در پی به این
شکل گذشت و مردم با صبر و شکیبایی همه چیز را تحمل
کردند تا این که یک شب اتفاق پیش بینی نشدهای افتاد.
یکی از ماموران سفارت پس از درگیر شدن با همسایۀ
فرانسوی امام سیلی محکمی به گوش او زد و در حالی که
با چهرهای خشمگین دیوانهوار فریاد میزد، سکوت و آرامش
شب را بر هم زد و همه را دور خود جمع کرد. اتفاقاً پلیس
هم از راه رسید. همراهان امام از پلیس خواستند تا مرد را
دستگیر کنند، اما پلیس فرانسه اظهار داشت که وقتی کسی
[[page 30]]
انتهای پیام /*