مجله کودک 30 صفحه 30

کد : 128135 | تاریخ : 05/02/1381

زندگی امام همسایه ها اولین روزهایی که امام خمینی در نوفل لوشاتو ساکن شدند، بسیاری از همسایه­های فرانسوی ایشان، نگران و ناراحت بودند؛ اما رفتار امام و همراهان ایشان، همه چیز را تغییر داد. همزمان با شب تولد حضرت عیسی مسیح(ع) امام خمینی، پیام تبریکی به همۀ مسیحیان جهان دادند که این پیام از طریق خبرگزاری­ها انتشار یافت. سپس ایشان دستور دادند مقدار زیادی گز و آجیل و شیرینی ایرانی به عنوان هدیه بین همسایه­ها تقسیم شود. در کنار هر بستۀ هدیه، یک شاخه گل هم گذاشته شده بود. یکی از همراهان امام که مسوول تقسیم هدایا بود، تعریف می­کند که: «وقتی زنگ در یکی از خانه­هایی را که برای دادن هدیه به آنجا رفته بودم زدم، خانمی در را باز کرد و پس از آن که من هدیۀ امام را به او دادم، چنان هیجان­زده شد که بی­اختیار اشک ریخت.» برخوردها و رفتار امام در همسایه­ها چنان تاثیر گذاشت که روزی، تعدادی از اهالی محل، با شاخه­های گل به دیدار امام آمدند و با استقبال گرم و چهرۀ مهربان ایشان رو به رو شدند. خبر محبوبیت امام در میان فرانسوی­ها برای شاه و عوامل او خبر خوشی نبود؛ به همین دلیل هم از همان روزهای اول، عده­ای از طرف سفارت ایران مامور شدند تا در محل زندگی امام شلوغ کنند و نظم و امنیت را برهم بزنند. هدف آنها این بود که با آزار و اذیت مردم، باعث شوند آنان از حضور امام خمینی در همسایگی خود ابراز نارضایتی و شکایت کنند. چندین روز پی در پی به این شکل گذشت و مردم با صبر و شکیبایی همه چیز را تحمل کردند تا این که یک شب اتفاق پیش بینی نشده­ای افتاد. یکی از ماموران سفارت پس از درگیر شدن با همسایۀ فرانسوی امام سیلی محکمی به گوش او زد و در حالی که با چهره­ای خشمگین دیوانه­وار فریاد می­زد، سکوت و آرامش شب را بر هم زد و همه را دور خود جمع کرد. اتفاقاً پلیس هم از راه رسید. همراهان امام از پلیس خواستند تا مرد را دستگیر کنند، اما پلیس فرانسه اظهار داشت که وقتی کسی

[[page 30]]

انتهای پیام /*