
«ماجراهای وسایل عجیب»
خانه تکانی
کبرا بابایی
نزدیک عید بود. اما هیچکدام از وسایل خانه حوصله نداشتند خانهتکانی کنند. آقای رادیو از صبح که بیدار شده بود، یک ریز داشت از فصل بهار حرف میزد و آهنگهای شاد
پخش میکرد. اما حتی حاضر نبود، گرد و خاک روی سر و صورتش را پاک کند.
سطل زباله پر از آشغال بود. اما اصلاً به روی خودش نمی
آورد. جاروبرقی هم بیخیال گوشهی اتاق دراز کشیده بود و
نمیخواست اتاق را تمیز کند. آقای یخچال، از بس کثیف شده بودف بو گرفته بود. در این میان فقط خانم لباسشویی بود که داشت کار میکرد و زحمت
میکشید. او از صبح تمام پردهها و لباسهای کثیف را شسته و خشک کرده بود. اما وقتی به اطرافش نگاه میکردف حسابی عصبانی
میشد. چون خانه خیلی کثیف بود. خانم لباسشویی گفت:
«وسایل محترم، گوش کنید. اگر قرار باشد عید بیاید و
خانه کثیف بماند، آبروی ما میرود، بلند شوید. هر کس
خودش را بتکاند و تمیز کند کافی است! کاری ندارد که...»
خانم ساعت تیک تاکی کرد و گفت: «اووه... حالا کو تا عید؟
هنوز 7 ساعت وقت داریم!» آقای رادیو که نزدیک خانم لباسشویی
بود، صدای آهنگش را هم زیاد کرد و بالا و پایین پرید. یخچال درش را باز و بسته
کرد و گفت: «اینها را ول کنید. غذا چی داریم؟» قابلمه جواب دارد: «...وای... چه اشتهایی
دارید...؟!«
خانم لباسشویی که دید فایده ندارد گفت: «خوب حالا که شما دست به کار نمیشوید، خودم شروع
نام پرنده: پنگوئن تاج زرد
اندازه: 76 سانتیمتر
گستردگی در جهان: نیوزلند
زیستگاه: مناطق جنگلی نزدیک آبهای سرد
غذا: ماهی
سایر ویژگیها: یک یا دو تخم میگذارد.
[[page 14]]
انتهای پیام /*