مجله کودک 368 صفحه 24

کد : 128820 | تاریخ : 21/10/1387

عزیزجونم داره میاد اینجا من که میگم تو رو بهش معرفی کنم اما تو میگی نه پس خودتو یه جا قایم کن سلام عزیزجون می خواستم بیام پهلوتون اینجا تو انباری یه چیزی می خواستم پیدا کنم برای مامانم ببرم سلام به روی ماهت مامانت بهم گفته بود قراره برام نون بخری بیاری من که تو این سرما راضی نیستم با دوچرخه بری بیرون حالا بگو تو انباری چی می خوای؟ خودم برات پیددا کنم تو برو خونه سرما نخوری نه عزیزجون اصلا چیز مهمی نمی خوام هوا سرده بیا بریم تو خونه ماموریت لوسو چیست؟ داستان را در شماره آینده دنبال کنید گرد و غبار لحظه به لحظه به آن دو نزدیک میشود اما ایوا توجهی نمیکند تا عاقبت...

[[page 24]]

انتهای پیام /*