
من اتفاق نیفتاده. ولی از آن جا که قبلا مقاله ای در روزنامه مرا عصبانی کرد ... درواقع خنده دار ... درست انگار که یک لوکوموتیوران ، لوکوموتیوش را فراموش کند ، مگر نه؟ ... البته گاهی هم صبحانه را. نه نماینده نه ... اشتباه است ، آقای عزیز ، من ... هستم
(اختلال خط) ...
ناراحت ... پس شما به نظر ، که ...
(اختلال خط) ...
البته امروزه مقدار زیادی مواد مصنوعی به کار می برند ، نه ، برای ما فقط چرم طبیعی ...
(اختلال خط) ...
و واقعاً. مشکلات و سختی های زیادی به وجود خواهد آمد. متشکرم ، از حالا من هر ساعت تلفن می زنم ... فکر می کنید ، اگر موضوع به گوش رئیسم برسد ، چه می شود ... ها ها ، تقریبا بلافاصله ، تازه شما رئیسی دارید که وزیر باشد ...»
سوال : آقای اُوِردیک چه چیزی گم کرده بود؟
پاسخ قصه ترجمه شماره گذشته :
اگر می خواهید بدانید که «هوگو ویرمل» چگونه می خواست برادرش را در جریان فرار خود قرار دهد ، کلمات یادداشت را باید به این ترتیب پشت سر هم قرار دهید. اول ، آخرین کلمه جمله و بعد اولین و دومین کلمه آن ، بعد به آسانی می توانید کلمات را پشت سر هم بچینید.
متن به صورت زیر درمی آید :
سومین روز هفته دیگر من دو ساعت قبل از روز جدید زندان را ترک می کنم
خلاصه این که : * چهارشنبه ساعت 22.
* اولین روز هفته در کشورهای اروپایی دوشنبه است.
[[page 29]]
انتهای پیام /*