
ای داد...
داشتیم از کنار مش حسن رد میشدیم شاخم گیر کرد به شلوارش... حالا هیچ جا رو نمیبینیم!
جلوی شاختو نگاه کن! خجالت داره!
و حالا مش رحیم و مش کامبیز از خط پایان گذشتند.
هوراااا باز هم ما بردیم
ما قهرمانیم!
اونها یک بار دیگه قهرمانی خودشون رو تکرار کردندو برندۀ جایزۀ ویژۀ که یه مرغ چاق و چله است شدند!
از آن سو، پاچا و گاریاش، آهسته
آهسته در حال رفتن به روستا هستند.
[[page 22]]
انتهای پیام /*