مجله کودک 370 صفحه 23

کد : 131085 | تاریخ : 05/11/1387

طوطیان پس از شنیدن سخنان بازرگان یکی پس از دیگری از شاخه افتادند و مردند. طوطی جان من سلام تورو به اونا رسوندم ولی نمی دونم چرا همشون مردند. بازرگان بی درنگ به سوی خانه بازگشت طوطی بازرگان هم بلافاصله مرد بازرگان هم جسد او را از قفس خارج کرد به محض خروج طوطی پرکشید و فرار کرد واستا ببینم کجا درمیری؟من این قصه رو سال چهارم ابتدایی خوانده ام بعد از این ماجرا، دوباره چشمان وال ای، ایوا را در میان انبوه روباتها پیدا میکند

[[page 23]]

انتهای پیام /*