مجله کودک 386 صفحه 9

کد : 131114 | تاریخ : 23/03/1388

پرندهها که هستند خورشید را باد بزنند! مامان گفت: وای چه پرندهی نازی دارم من! نازی من! خوشگلم! من که همیشه زنده نیستم! گفتم: وای! پس کجا هستی؟ مامان گفت: شب، پشت کوهها هستم. گفتم: پس ما چه کار کنیم؟ مامان گفت: ماه که هست، معلم هم مثل ماه است! گفتم : معلم ما خیلی ماه است. شما هم خورشید بابا چی؟ مامان گفت: بابا دلش مثل شیشه است! گفتم: پس بابا پنجره است! میشود از تویش هم خورشید را دید هم ماه را وای عجب بابایی دارم من! مامان هم گفت: پسر نازی دارم من! مادرم من را بغل کرد و توی اتاق هی چرخاند و هی چرخاند: هی ماچ کرد و هی ماچ کرد موضوع تمبر: آنا فوهرینگ در نقش قیصر آلمان قیمت: 25 فنیک سال انتشار: 1900

[[page 9]]

انتهای پیام /*