
آتش چهارشنبه سوری چیز دیگری است.
چهارشنبه آخرسال حال و هوای دیگری داشت. پدر و مادرها میدانستند که این یک شب را نمیتوانند توقع هیچ کمکی از فرزندانشان داشته باشند، چون بچهها حتی در خانه هم به فکر برنامههای خودشان بودند و دست و دلشان به کار نمیرفت.
پسرها از ظهر میرفتند و از هر جایی که میتوانستند بته و چوب خشک جمع میکردند. دخترها هم در اولین فرصت کنار حوض یا بالکن و یا حتی کنار در ورودی جلسه میگذاشتند و لابه لای بگو بخندهایشان نقشههای آن روز را مرور میکردند.
غروب که میشد، از دل تاریکی گله به گله شعلههای زرد و نارنجی بود که زبانه میکشید و بچهها با پریدن از روی آتش میخواندند:
(( سرخی تو از من، زردی من از تو)). در همین بین در خانه ا یکی یکی زده میشد. پشت در، دختران یا زنانی بودند که صورتشان را با چادر پوشانده بودند و آن قدر با قاشق به قابلمه توی دستشان میزدند تا آن را از شیرینی و آجیل عید پر کنی. حالا بگذریم از پسرهای شری که با چادر میرفتند ((قاشق زنی))!
مادر بزرگ میگوید: ((بعضی از دخترها هم فالگوش میایستادند. یعنی هر وقت رهگذری و یا همسایهای مشغول صحبت بود گوش میدادند تا ببینند اولین کلمهاش مثبت است یا منفی؛ چیزی شبیه استخاره، مثلاً اگر میشنید ((خیر است))، ((هر چه خدا بخواهد)) و یا ((درست میشود)) نشانة خوبی بود و آن را برای آینده و بختش تفسیر و توجیه میکرد)).
آن شب انگار آتش همه را سر ذوق میآورد. حالا خیلیها نمیدانند که چرا از روی آتش میپرند و چهارشنبه سوری میگیرند. شاید برای همین باشد که ترقه، فشفشه، نارنجک و بمب! هم قاطی مراسم شده است.
آتش به خاطر تأثیرش در زندگی ما و گذشتگانمان حرمت و احترام دارد و به پاس همین جایگاه، جشنهایمان را با حضورش مزین میکنیم. خیلی ها اشتباه میکنند و حرمت آتش را با پرستش آن اشتباه میگیرند. ما هم مانند بسیاری از کشورهای باستانی دنیا بهترین لحظاتمان را در پایان یک سال در کنار او میگذرانیم و از خدا میخواهیم گرمایی از آتش در رگهایمان جاری کند، ولی روی زرد و شرمنده مان را به آتش دهد.
خاطرات زیاد است و همه شنیدنی است، اما بیایید این بار خودمان خاطره باشیم؛ برای فردای فرزندانمان از یک چهارشنبه سوری بگوییم که تمام فرهنگ و سنت و فکرمان در آن نمایش داده شده است. یک چهارشنبه سوری به دور از ترقه، فشفشه و نارنجک.
فرهنگ عامیانه آتش
تعبیرات مصدری
1- آب از آتش در آوردن (یا کشیدن)
2- از آتش خاکسترش ماندن
3- از روی آتش پریدن
4- اسپند روی آتش بودن
سخت نگران و دلواپس بودن و قرار و آرام نداشتن
5- دستی به آب و آتش داشتن
دارای نفوذ و اعتبار بودن
6- دستی از دور بر آتش داشتن
از حقیقت امر بیخبر بودن و تصوری خلاف واقع از آن داشتن
7- یک پارچه آتش بودن
سرشار از نیرو و حرارت بودن، تحرک و شور فوقالعاده داشتن
8- یک پارچه آتش شدن
به اوج عصبانیت و خشم رسیدن. از فرط خشم و عصبانیت عنان اختیار خود را از دست دادن
9- دو آتیشه
1- چیزی که دو بار آتش خورده، پخته یا تقطیر شده باشد
2- شخصی بسیار متعصب و تند و تیز و پرحرارت در معتقدات خویش
10- آتش
1- پر شروشور، تند و تیز، تیزهوش و پرتحرک و بیباک، آن که در موردی خاص دارای استعداد فوقالعاده است.
2- خوردنیهایی که براساس طب قدیم بسیار گرم به حساب آمده است ((خردل آتش است))
باورهای عامیانه
1) اگر نگاه گرگ به آتش بیفتد پیه چشمش آب میشود.
2) اگر نعلی را به نیت کسی میان آتش بگذارند محبتش جلب میشود. این نعل باید مستعمل باشد.
3)پس از غروب آفتاب، آوردن آتش (و آب) از خانة دیگران شگون ندارد.
4) زبانة آتش اگر فِر فِر صدا بدهد نشانة آن است که جایی کسی دارد پشت سر آدم بدگویی میکند.
خوابگزاری آتش
1- کس که آتش به خواب ببیند کارش رونق گیرد. به عقیده بعضی آتش به خواب دیدن، نشانة فتنه و فساد است.
2- هرکس آتش سوزی به خواب ببیند، او را مصیبتی رسد.
امثال و حکم
1- آتش از خیار پوسیده بلند میشود
یک اعتقاد بسیار قدیمی بر این است که درختها، وقتی سن و سالشان خیلی زیاد شد، به خودی خود آتش گرفته و میسوزند.
2- آتش از باد تیزتر گردد.
ملامت عاشق را، بر عشق او افزاید.
3- آتش دوست و دشمن ندارد (یا نمیشناسد)
4- آتش که گرفت، خشک و تر با هم میسوزد
5- دروغگو خانهاش آتش گرفت،کسی باور نکرد.
6- هرکسی کار خودش، بار خودش، آتیش به انبار خودش
آتش در زبانهای دیگر
1- آلمانی Das fever داس فیور
2- فرانسه Le feu لی فیو
3- انگلیسی the fire دفایر
4- روسی Agoun آکن
5- عربی النار انار
6- ارمنی Grag کراک
7- فارسی آتش، آتیش، آدیش، آذیش، آذر
8- ترکی ات ات
[[page 20]]
انتهای پیام /*