کشتی شعر سعدی
کشتی شعر مولانا
اسماعیل امینی
با اینکه سعدی و مولانا تقریباً هم دوره بودهاند
اما هم شعرهایشان با هم تفاوت دارد و هم حرفها و
اندیشههایشان. نترسید! نمیخواهیم سخنرانی
و بحث خسته کننده راه بیندازیم فقط میخواهیم
دو حکایت از کشتی برایتان نقل کنیم؛ یکی از
سعدی و یکی از مولانا. شاید هم این حکایتها
را قبلاً شنیده باشید. سعدی در گلستان حکایت
غلامی را آورده است که از کشتی میترسد و
بیتابی میکند و آسایش دیگران را برهم
میزند تا آنکه مرد با تجربهای دستور میدهد
او را به دریا بیندازند. غلام در حال غرق شدن
و دست و پا زدن است که او را از آب میگیرند
و روی کشتی میآورند. پس از آن دیگر غلام
آرام میگیرد چون قدر عافیت و امنیت
کشتی را درک میکند. به قول سعدی:
قدر عافیت کسی داند که به
مصیبتی گرفتار آید. مولانا در مثنوی معنوی
داستان دانشمندی را نقل
میکند که به دانش خود
مغرور است. او علم نحو
(دستور زبان عربی) را
میداند و خیال میکند
که علم نحو او را از همه
چیز بینیاز خواهد کرد.
وقتی سوار کشتی
میشود از کشتیبان
میپرسد که: تو از
نحو چیزی میدانی؟
مرد کشتیبان میگوید:
نه!
و مرد نحوی میگوید که:
نصف عمرت بر فناست! و با این پاسخ مغرورانه
دل کشتیبان را میشکند. مرد دریا، دل شکسته
و خاموش مشغول کار خود میشود تا آنکه طوفان
و موجهای سهمگین کشتی را واژگون میکند. مرد
کشتیبان از آن دانشمند مغرور میپرسد: از شنا
کردن چیزی میدانی و مرد نحوی میگوید: نه!
من شناگری نمیدانم. حالا کشتیبان پاسخ دندان
شکنی دارد: ای دانشمند، کل عمرت بر فناست
زیرا در طوفان و موجهای خروشان، علم نحو به
کار نمیآید، اینجا تجربه و مهارت و آشنایی با
دریاست که نجات بخش است.
اینها را که شنیده بودیم. اگر هم نشنیده بودیم
حالا با آنها آشنا شدیم، میرویم و از گلستان و
مثنوی معنوی اصل حکایتها را میخوانیم که
کشتی جان همه مردم دنیا را نجات داد
شنیدن اصل قصه از قلم سعدی و مولانا صفای
دیگری دارد اما یک بیت از مولانا درباره کشتی
برای دوستان که آن را نشنیدهاند نقل میکنم:
آب در کشتی هلاک کشتی است
آب اندر زیر کشتی، پشتی است
یعنی اگر بپرسیم آیا آب برای
کشتی مفید است
یا نه، پاسخش
این است که
کشتی بدون
آب هیچ
فایدهای
ندارد اما همان آب اگر وارد کشتی شود بزرگترین
دشمن آن است. مولانا این مثل را برای رابطه
انسان و دنیا آورده است. بیایید چند بیت قبل از
این مثل را با هم بخوانیم:
این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان
چیست دنیا از خدا غافل بدن
نی قماش و نقره و فرزند و زن
مال را گر بهر دین باشی حمول
نعم مال صالح خواندش رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است
آباندر زیر کشتی، پشتی است
آقا این حرفها را چرا برای ما مینویسید؟
ما که به قول بچهها آس و پاسیم و برای همان
یادتان باشد که یک بار یک کشتی
توانسته است جان همه مردم دنیا را نجات دهد! بله
درست فهمیدید! این کشتی نوح پیامبر( علیه السلام )
است. یادمان نرود که اجداد همه ما و نسل همه
حیوانات عجیبی که در حال حاضر روی زمین زندگی
می کنند با کشتی نوح ( علیه السلام) از غرق شدن
نجات پیدا کردهاند هیچ فکر کرده اید که اگر این کشتی
نبود الان هیچ موجود جانداری روی زمین خاکی دیده
نمی شد.
.
هر وقت کسی بسیار افسرده و غمگین باشد به او میگویند:
(( مگه کشتیهات غرق شده؟ )) حالا قضیه این ضربالمثل چه بوده و این مثل از کجا به زبان ما آمده بماند آنچه مسلم است این است که در آن قدیمها اگر تاجری کشتیاش غرق میشد همه اموالش میرفت ته دریا و دیگر هیچ وقت دستش به مال و ثروتش نمیرسید، خوب طبیعتاً آدم حق دارد که بعد از ورشکست شدنش خیلی ناراحت شود ولی من فکر میکنم این
مثل را به این خاطر به کار میبرند که اگر کشتی نباشد همه مردم دنیا با هم قهر میکنند و دیگر هیچ وقت نمیتوانند با هم آشتی کنند چرا که آن قدیمها هر وقت ما با کسی دعوایمان
پول توجیبی هفتگی مان لنگ می زنیم. کدام
مال دنیا و قماش و نقره و فرزند و زن؟ مثل
اینکه توجه ندارید ما نوجوان هستیم و هنوز
سروکارمان به پول و بانک و چک و خرید و فروش
نیفتاده است.
نه خیر دوستان عزیز؛ البته که توجه داریم اما
برای هرکدام از ما، در هر سن و هر موقعیتی
که هستیم این قضیه (( کشتی وآب )) میتواند
آموزنده باشد. مثلاً ما دوچرخه یا کامپیوتر داریم
و کسی از ما میپرسد دوچرخه و کامپیوتر برای
شما مفید است یا نه؟ زود پاسخ میدهیم که
بستگی دارد که فرمان دوچرخه و کامپیوتر
دست ما باشد، یا فرمان ما دست آنها
یعنی آیا ما از این ابزارها برای کارهایمان
استفاده میکنیم یا این ابزارها برای کارهایمان
استفاده میکنیم یا این ابزارها تمام
وقت و نیرو و هوش و حواس ما را به
تسخیر خود در میآورند؟
حلا تصور کنید که یک
نوجوان در خیابان
راه میرود و
یک دوچرخه
سوار او
شده
است و او
را به هرجا که دلش
میخواهد میبرد وآن
نوجوان دیگر فرصتی
برای مطالعه و رسیدگی
به درسها و حتی حرف
زدن با پدر و مادر و خواهر و برادرش
را ندارد!
راستی اگر یک نوجوان را دیدید که
کلهاش را توی صفحه کامپیوتر
کرده و دستهایش در صفحه
کلید، قفل شده و پاهایش به
میز کامپیوتر چسبیده است
قبل از اینکه از تعجب شاخ در بیاورید
یا خنده تان بگیرد، برایش بخوانید که:
آب در کشتی هلاک کشتی است
آباندر زیر کشتی، پشتی است
میشد مارا مجبور د
میکردن که با هم روبوسی
کنیم و بعدش دست میزدند
و میخواندند: (( آشتی، آشتی فردا
میرویم تو کشتی، با بچههای مشتی!))
اگرچه هیچ وقت ما را سوار کشتی
نکردند ولی حداقل فایدهاش این
بود که ما فهمیدیم چرا به کسی که
نمیتواند با دوستش آشتی کند و
خیلی ناراحت است می گویند مگه
کشتیهایت غرق شده!
[[page 21]]
انتهای پیام /*