مجله نوجوان 04 صفحه 3

کد : 131524 | تاریخ : 18/06/1395

به نام نزدیک ترین دوست می آورند آن جوان و هزاران جوان مثل او را فراموش کنیم و سال به سال هم به یاد آنها نیفتیم اما هیچ وقت نمی توانیم انکار کنیم در بخشی از تاریخ کشورمان جوانهای زیادی به عشق یک شخصیت بزرگ و دوست داشتنی از جان خود گذشتند و به اشاره چشم او خون خود را بر زمین ریختند. ما هر چه قدر هم که به تاریخ کشورمان پشت کنیم و هر چه قدر هم برای فرار از مسئولیتهای بزرگی که امروز بر شانه داریم از غفلت روز افزون در زندگی روزمره استفاده کنیم نمی توانیم فراموش کنیم که یک بار در تاریخ این کشور مردی ظهور کرد که با اشاره او سیل خروشانی از مردم به راه افتاد و بنیان حکومت ظلم را درهم کوبید و هرچه قدر چشمانمان را ببندیم نمی توانیم انکار کنیم که در سالهای نه چندان دور در همین کشور، دهها میلیون قلب بری اراده فولادین یک دوست بزرگ می تپید. آیا تا به حال فکر کرده اید که منشاء این همه عشق و علاقه کجاست. آیا جز خداوند تبارک و تعالی، کسی قادر است که این همه عشق و عاطفه را نسبت به یک دوست مهربان در قلب همه مردم ایران جا بدهد. امام خمینی هدیه بزرگ خداوند به ملت ایران بود. در شماره گذشته با شما راجع به امام صحبت کردیم و از عشق تمامی نویسندگان و دستاندرکاران مجله دوست به این شخصیت دوست داشتنی با شما حرف زدیم اما همان طور که قبلاً هم گفته بودم این موضوع، دریایی است که ما حتی قطره ای از آن را هم نمی توانیم در مجله بیاوریم و تمثال حضرت امام ( ره ) خیلی بزرگ تر از آن است که در آیینه مجله کوچک ما جا بشود اما می دانیم که دل­های زلال شما برای دیدن خیلی از واقعیتهای باور نکردنی تاریخ ایران آیینه خوبی است ما که روزهای انقلاب خیلی کوچک بودیم اما پدرم که جوانی اش را در سالهای انقلاب گذرانده است از آن روزها چیزی تعریف می کرد که امروز بعد از گذشت این همه سال هیچ وقت دلم نمی خواهد فراموش شود. پدرم می گفت که با چشمان خودش دیده است که وقتی در یکی از روزهای بهمن ماه سال 1357 مأموران ساواک، جوانی را با گلوله زده بودند. آن جوان دستش را به خون خودش آغشته کرده و با دست خونی خود روی دیوار نوشته بود: « یا مرگ یا خمینی »» ما امروز می توانیم به خیلی از دلایل مسخره ای که خیلی از بزرگترها به زبان

[[page 3]]

انتهای پیام /*