مجله نوجوان 04 صفحه 6

کد : 131527 | تاریخ : 18/06/1395

بیماری های نوجوانی «وکدوس» ب) راه های علمی 1-قبل از زنگ آخر به بهانه های مختلف به او آب بدهید تا حدی که زنگ آخر مجبور شود بارها به دستشویی برود، آن وقت در دستشویی را بر رویش ببندید تا همه مخصوصاً دشمن ها بروند و بعد آزادش کرده، بگویید: «اِ... تو این جا چیکار می کنی؟» 2- به محض مشاهده دعوا ماجرا را به آقای ناظم گزارش داده، او را به محل درگیری ببرید و زمانی که چند تا چک و لگد از آقای ناظم خورد به او بگویید: «اِ... تو اینجا چیکار می کنی؟» 3- به او محبت کرده، هرروز برایش گل بخرید یا ماشین کنترلی، دم به دم او را ماچ کنید و سرکلاس بادش بزنید و اگر باز هم دعوا کرد، در آن شلوغ پلوغی دعوا آن قدر بزنیدش که رویش کم شود و بعد بگویید: «اِ... تو این جایی؟» 4- شیرش کنید تا با غول ترین شاگرد مدرسه در بیفتد، آن وقت زنگ آخر چنان کتکی می خورد که دیگر لازم نیست بگویید: «اِ... تو این جا چیکار می کنی» و خودش آدم می شود. تذکر: در اجرای تمام مراحل درمان مواظب باشید که کار به بیمارستان و یا اخراج از مدرسه نکشد. پروفسور شیمپال راه های درمان: حال برای رفاه حال شما، چند راه برای درمان فرد بیمار پیشنهاد می­کنم. 1- گرد فلفل سیاه را با قیف کاغذی توی دماغش ریخته، جلوی دهانش را بگیرید. 2- چند عدد مارمولک درشت را در خواب توی پیراهنش انداخته، دست و پایش را ببندید. 3- به مدت 10 روز تنها به او آب گوجه و ته خیار رنده شده بدهید تا مزاجش آرام شود. 4- بعد از رژیم غذایی، روی سه بار آن قدر او را بزنید تا آدم شود. «وکدوس» یا ویروس کشتن دوستان از جمله بیماری های فراگیری است که قدمت آن به زمان روم باستان می رسد. در آن زمان برای دلخوشی جناب سزار، یک مشت آدم می ریختند توی یک میدان و با گرز و شمشیر و سپر و نیزه آن قدر توی سر هم می زدند تا یکی برنده می شد اما کم کم با گذشت زمان و پیشرفت علم و اختراع وسایل جدیدتری چون پاره آجر، کف گرگی و لنگه کفش این بیماری هم مراحل نوینی را پشت سر گذاشت تا این که طبق گزارش آمارشناسان مرکز آماردهی وزارت آمارگیران در روز آمارگیری مشخص شد که طیف وسیعی از نوجوانان به این بیماری گرفتار شده اند و بنده هم بر خود واجب دانستم تا نکاتی را راجع به این بیماری عنوان نمایم. 1) علائم بیماری بروز این بیماری نیاز به زمان و مکان مشخصی دارد. اکثر افراد مبتلا به این بیماری، زنگ آخر، بیرون مدرسه، منتظر رقیب یا دشمن خود می مانند تا حالی از او بگیرند و این کار را معمولاً در جایی دور از چشم آقای ناظم و در مقابل چشمان دوستان انجام می دهند. فرد بیمار همواره دشمن یا دشمنانی دارد که مثلاً زنگ ورزش در بازی او را برده اند و یا در درس از او پیشی گرفته اند که باید از راه زور ادب شوند، پس چون این طوری فکر می کند، اون طوری گه گفتم عمل می کند. در پارک و یا خیابان خلوت پشت مدرسه به همراه دیگر دوستان که همگی به زور فراوان او ایمان دارند، جلوی راه دشمن را گرفته و ابتدا با رجزخوانی و متلک سعی در عصبانی کردن وی دارد اما دشمن که معمولاً زیاد عصبانی نمی شود، چیزی نمی گوید و همین باعث می شود تا فرد بیمار عصبی تر شده و در یک حمله ناگهانی دعوا را آغاز کند. کار از کشتی شروع شده و به پرتاب پاره آجر و یا استفاده از تکنیک های جدید کف گرگی، کف خرسی، کف اسبی، کف مرغی و انواع کف ها ختم می شود و اگر در این میان دوستان دشمن هم برسند که شر تو شیری شده و همه مشغول کم کردن روی همدیگر می شوند تا این که با مداخله چند رهگذر ماجرا تا زنگ آخر فردا فیصله پیدا می کند.

[[page 6]]

انتهای پیام /*