مجله نوجوان 16 صفحه 19

کد : 131792 | تاریخ : 18/06/1395

روزی 45 دقیقه را رو به روی تلویزیون می گذارنند. در پنج سالگی ، این به بیش از دو ساعت در روز می رسد. از شش سالگی تا دوازده سالگی، این روند سیر صعودی خود را طی می کند و به رقم دو تا دو ساعت و نیم در روز می رسد. پس از آن، دوباره وقتی کودک با کلاس و درس و مدرسه به طور جدی رو به رو می شود، ضمن تماشای تلویزیون، سیر نزولی می پیماید، ولی هیچ وقت به کمتر از یک ساعت در روز نمی رسد. ناگفته نماند که مدت تماشای تلویزیون به عوامل متعددی بستگی دارد. فصل های مختلف سال، تفریحات و سرگرمی های موجود در شهر، وضع مالی والدین، وضعیت شغلی آنها، اختلافات فرهنگی و چندین عامل دیگر، فاکتورهای تعیین کننده زمانی هستند که یک کودک در جلوی تلویزیون می گذراند. شاخص هایی وجود دارند که براساس آنها می توان، مدت زمانی را که یک کودک یا نوجوان پای تلویزیون صرف می کند، برآورد کرد. سن، توانایی های ذهنی از جمله این شاخص ها هستند. بچه های بین سنین یازده تا سیزده سال که دارای توانایی های ذهنی بیتشر و باهوش تر هستنأ، بیشتر به تماشای تلویزیون علاقه مندند. رسانه ها در رشد تخیل کودکان و نوجونان تاثیر مثبت دارند یا منفی؟ گفتم که بیشترین یادگیری از تلویزیون در سنین سه تا هشت سالگی صورت می گیرد. در این سن ذهن کودک پاک و صاف و آماده ضبط و ثبت هر چیزی است که مشاهده می کنند. همانندسازی یکی از مواردی است که تلویزیون، توسط آن تاثیرگذاری می کند. همه کسانی که کودکی در خانه دارند، دیده اند که او چگونه نقش یک گانگستر تمام عیار را بازی می کند و ضمن تیراندازی به دشمن، زیر مبلمان خانه قایم می شود. شکی نیست که یادگیری و در ذهن نشستن کارها و رفتارهایی که قبلا همانندسازی شده بسیار آسان تر است. حال باید دید که در مورد چه کاری کودک همانندسازی می کنند. آیا نقش یک پدر مهربان را بازی می کند و پشت فرمان اتومبیل بچه هایش را به گردش می برد یا جوراب روی سرش می کشد و به سرقت از یک بانک اقدام می کند. من فکر می کنم که ارزیابی مثبت یا منفی از رشد تخیل کودک کار درستی نیست. احتمالاً می توان گفت که اگر تصویر خوبی به او نشان بدهیم، الگوبرداری او به شکل صحیح خواهد بود و اگر او شاهد تصویر نامناسبی باشد، به طور قطع، الگوبرداری باعث پیدایش رفتارهای نابه هنجار خواهد شد. آیا رسانه های سمعی و بصری بچه ها را انسان گریز می کند؟ بی تردید روابط اجتماعی کودکان و نوجوانان، با نحوه تماشای تلویزیون بستگی دارد. در مورد تلویزیون این فرضیه ها وجود دارد که احتمالا کودکان و نوجوانانی که از مسائل اجتماعی فرار می کنند و همچنین افرادی که از روابط میان فردی لذت نمی برند، بیشتر به تلویزیون رو می کنند و همین مساله باعث به وجود آمدن یک سیکل معیوب می شود. یعنی انسان گریزی باعث توجه بیتشر به تلویزیون و توجه بیشتر باعث انسان گریزی بیشتر می شود به این ترتیب می توان گفت اصولاً کودکانی که دارای سرخوردگی از روابط اجتماعی هستند، بیشتر به تماشای تلویزیون می پردازند. آیا انباشه شدن ذهن کودکان و نوجوانان از اطلاعات پراکنده در رشد ذهنی آنها مفید است؟ تلویزیون به عنوان یک منبع اطلاع رسانی، نقش مهمی در آموزش ایفا می کند. تلویزیون این امکان را فراهم می کند که کودک دورترین جاهای کره زمین را ببیند، شخصیت های سیاسی کشورش را ببیند، پای درس بهترین معلمان کشور بنشیند و ... به این ترتیب، تصویری انباشته هایی از تصاویر قهرمانان در تلویزیون و پوسترها از بازیگران گرفته تا ورزشکاران، نوجوانان را انسان هایی بی تفاوت بار نمی آورد؟ در مورد بی تفاوتی و انفعال نمی توان به طور قطعی نظر داد. مطالعات دراز مدت و تحت شرایط آزمایشگاهی که البته بسیار دشوار هم هست، می تواند این امر را ثابت یا در کند، اما در ظرایط کنونی بهترین راه برای جلوگیری از انفعال مخاطبان این است که تماشای تلویزیون را جانشین پدر و مادر نسازیم. اطرافاین باید ارتباط میان فردی با کودک و نوجوان را به حداکثر برسانند. یعنی کودک و نوجوان نباید حس کند که تلویزیون تنها مونس اوست. شما در ترتبیت بچه ها به آزدی معتقدید یا به اجبار؟ من در مورد هر کاری به نوآوری معتقدم و فکر می کنم که ذهن و مغز بشر به قدر کافی فعال و خلاق هست که در جریان هر امری با ابداع و نوآوری، شرایط را بهتر کند به خصوص در این مورد خاص که با کودکان و نوجوانان طرف هستیم. و اما حرف آخر: حرف آخر من این است که تلویزیون نه یک لولو است و نه یک پدیده کاملاً بی خطر و بی ضرر. این نحوه استفاده از آن است که ماهیت آن را تعیین می کند. درک درست والدین و مسئولان از کارکردها و تاثیرگذاری ها می تواند تلویزیون را به یک ابزار مناسب در جهت رشد و تعالی فکری کوددکان و نوجوان تبدیل سازد.

[[page 19]]

انتهای پیام /*