مجله نوجوان 33 صفحه 5

یک ویدیو سلام علیک با رئیس بزرگ داشته باشیم. متاسفانه ایشان در سفر به پشت دریاها بودند برای همین موفق به ارتباط گیری نشدیم ولی جایشان را خالی کردیم اساسی. البته جای شما هم سبز و زرد و آبی ، عجب چسبید. کشمشها پف کره بود چقدر! راستی یکی دیگر هم غایب بود. (شیمپال زغوزی پیشین) وقتی زنگ زدم گفت : «من در این مجامع بی کلاس شرکت نمی کنم. چند بیمار پیدا کرده ام و دارم راههای درمان را رویشان امتحان می کنم.» یادم افتاد که به دوستان گفته بودم با لباس ماست خوری بیایند و شیمپال حتما لباسش را از پنجره انداخته بود بیرون. خلاصه شیمپال را به حال خود گذاشتیم کما اینکه از پشت گوشی اش بوی نیمروی سوخته می آمد. در این حین مدیر هنرمندی به تلاش برای تهیه چند تصویر دیجیتال پرداخت تا همگان بفهمند که چقدر برای ادبیات کودک و نوجوان اینجا وقت صرف می شود. جلسه در ساعت 6 و سی دقیقه با خداحافظی رسمی کلیه و کبد دوستان به پایان رسید و طبق معمول ما دو بلندمرتبه دفتر نقش بر زمین شدیم از بست که ماست خورده بودیم. این بود انشای یک روز خاطره انگیز در دفتر مجله ما. اهداف جلسه - تعیین 480 عنوان از سوژه طلایی های مجله تا سال هزار و شانصد. - بحث پیرامون تابستان و لزوم اضافه کردن آب به آبدوغ خیار و مطالب مجله البته آقای چه جوری بگن با - تلیت (ترید) کردن نان در ظرفشان به این تصمیم اعتراض کردند. - استفاده از نوجوانان موفق در سوژه های مصاحبه به شکلی یه جور دیگر از اونجور قبلی. - اعلام آمادگی برای دریافت کمکهای مردمی به دفتر مجله برای خرید بعضی چیزها. - پیشنهاد انتشار سلسله مجلات دوست مانند دوست بانوان ، دوست سالمندان ، دوست هنرمندان ، دوست سهراب ، بهرام ، شهرام ، دوست چیز و دوست چیزهای دیگر. - تماشای کارتون «هاچ ، دختری در مزرعه»از تلویزیون دفتر و تاکید بر بازسازی صفحه انیمیشن. با تشکر صمیمانه از خانواده محترمه مقدمه ، شرکت چاپ و صدور هوای گرم ، کولر آبی دفتر ، هم محلی های خوب بن بست ذکاء ، ترابری و خدمات ، پیتزا 13، برادر همسایه مادرم اینا که با خاله جاری زنِ عموی آقای ترنس لیتر سلام علیک دارند ، کلیه دام و طیور ، سیراب شیردانِ ماکیان ، امپکس ، نودال ، گودال و همه کسانی که در خوردن این معجون ما را یاری کردند. تابستان 64- بهار 63- بهار 58- بهار 57-تابستان 84 نوجوانان دوست