و اجازه خواست که مدتی را در آنجا استراحت کند. یونگ او را به سالن پذیرایی دعوت کرد و در مقابلش ظرفی از برنج گرم قرار داد و به او گفت : به نظر می رسد پرمرد دنیا دیده و سردو گرم چشیده ای باشید . از شما می خواهم در حل معضلی که دچارش شده ام به من کمک کنید . من در بذل و بخشش دارایی ام زیاده روی کرده ام . تا به حال هیچ فقیری را از خانه ام نرانده ام و نمی توانم این کار را بکنم . اکنون نگرانم که همه چیزم را ببخشم و خودم فقیر شوم آیا راهی سراغ دارید که مرا از این وضعیت نجات دهد؟
پیر مرد لحظه ای فکر کرد و گفت : ساده است.
سپس در حالیکه به دوصخره بزرگی که در کنار جاده قرار داشت اشاره می کرد ادامه داد : باید آن صخره را تبدیل به مجسمه کنید آنها را به شکل یک مرد و یک زن بتراشید زمانیکه مجسمه ها کامل شد قول می دهم دیگر هیچ گدایی به خانه تو نیاید.
زمانی که پیرمرد آنجا را ترک کرد یونگ به فکر فرو رفت . ساختن مجسمه ها کار خیلی پرهزینه ای بود ولی مسلما او چندین برابر این پول ها را به روستاییان داده بود. در نهایت تصمیم گرفت به توصیه پیرمرد عمل کند.
ساختن مجسمه ها واقعا پرهزینه بود. یونگ هر چه پول داشت صرف ساختن مجسمه ها کرد و زمانی که مجسمه ها کامل شد دیگر هیچ پولی در بساطش باقی نمانده بود .
در همین گیرو دار ودوباره سروکله پیرمرد پیدا شد . یونگ به جای خوش آمد گویی به او ، یقه اش را گرفت و در حالی که به شدت تکانش می داد فریاد زد »چطور جرات کردی برگردی ؟ تو و مجسمه هایت همه زندگی مرا نابود کردید.
پیرمرد در مقابل لبخند زد و گفت صبور باش توجه انتظاری داشتی ؟
یونگ پاسخ داد: من می خواستم دیگر فقیری به خانه ام نیاید .
پیرمرد گفت : به نظرمی رسدکه به خواسته ات رسیده باشی هیچ فقیری این اطراف نمی بینم. یونگ با افسردگی گفت : درست است دیگر هیچ فقیری به خانه ام نمی آید. همه می دانند که من هم فقیر شده ام. پیرمرد گفت : پس نبادی اعتراض کنی تو به خواسته ات رسیده ای و درس بزرگی هم گرفته ای فقیران و گداها به جایی که چیزی برای بردن نباشد نمی روند.
یونک تعظیمی کرد و گفت : حرفهایت عاقلانه است و ولی ای کاش به جای اینکه ثروتم راصرف این کار بیهوده کنم به فقیران کمک می کردم.
شواهد علمی باستانی از خلاقیت نیاکان انسان
دانشمندان می گویند تیغه یک تبر سنگی350 هزار ساله را پیدا کرده اند که محل کشف آن نشان می دهد اجداد انسان در آن زمان مردگان خود را تدفین می کرده اند این تیغه در سال 1998 میلادی در یک محوطه باستانی در شمال اسپانیا کشف شد و پژوهشگران اسپانیایی این تیغه را در میان بقایای فسیلی شده انسان اولیه که در بستر یک چاله 14 متری در داخل شبکه ای از غارها آهکی قرار داشت پیدا کردند.
پروفسور کاربونل ، یکی از اعضای اصلی تیمی که این تیغه تبر را کشف کرده می گوید: این کشف بزرگی است و می تواند نخستین شاهد از وجود آداب و رسوم در میان انسان و نمادگرایی در میان نوع بشر باشد.
این تیغه صورتی رنگ با مهارت خاصی از یک سنگ کوارتز که در منطقه به وفور یافته می شود. تراشیده شده است. تبرهای دستی از این نوع معمولا برای قضایی لاشه حیوانات به کار می رفته است اما محققان ادعا می کند ، فسیلهای یافت شده یک نظریه دیگر هم وجود دارد و آن این است که بدن انسانهای مرده در اثر سیلاب به این گودال افتاده اند و بعد از گذر سالهای متمادی به صورت فسیل در آمده اند . تا قبل از این حفاری تصور می شود که قدیمی ترین آیین تدفین به انسانها نئاندرتال در صد هزار سال قبل باز می گردد اما برخی از محققان اهمیت این یافته ها را زیر سوال می برند.آرزو رضوی
[[page 7]]
انتهای پیام /*