مجله نوجوان 47 صفحه 34

کد : 132491 | تاریخ : 17/06/1395

برای حضرت معصومه سلام الله علیها آسمانی ها صبح حرم صبح و طرح خنده روی چهره ها صبح و تصویر مناره روی آب رنگ می بازد سیاهی های شب باطلوع خنده های آفتاب اول صبح است و درها باز شد شد دل ما در هوای تو رها خادمی با آن لباس سرمه ای آب پاشی می کند صحن تو را باز می خواند زیارت نامه را پیرمرد ساده سوهان فروش از لب گلدسته تا صحن حرم ذکر یا معصومه می آید به گوش در کناری عکس می گیرد کسی از درخت و گنبد وگلدسته ها بر لب هر زائری گل میکند: السلام ای خواهر خوب رضا صبح و عطر شادمانی و امید مثل پیچک در حرم پیچیده است بوی گل بوی سلام و زندگی در خیابان ارم پیچیده است علی باباخانی آیه های عاشقانه ! برای آرامش شبانه زمین ، چراغ نور خورشید را خاموش می کند وسوسوی ملایم قندیل ماه را برمی فروزد ! آهشته شمعهای کوچک و روشن ستاره را در طاقچه های سایه و نامرئی شب می گذارد ومادرانه تا صبح به حفاظت گهواره مان می نشیند! گهواره مان!... زمین یاست که بی هیچ آویزه امن و استوار است ! مریم شکرانی

[[page 34]]

انتهای پیام /*