مجله نوجوان 50 صفحه 29

گفت و آنها دلتنگ تر شدند، روزها می گذشت و آنها کنار هم شاد بودند؛ یک روز که هیزم و چوب خشک برای پختن غذا در خانه نبود، دختر به دنبال چوب و هیزم به پشت بام رفت و از آنجا در چندمتری دورتر از کاخ آتشی روشن دید. به امید یافتن هیزم به آنجا رفت و دید دیو هفت سر آنجا نشسته و پاهای اسبی را می خورد، ترسید و گفت: " سلام" دیو با چهارده تا چشمش نگاهی به او کرد و گفت: اگر سلام نمی کردی یک لقمه چپت می کردم، بعد پرید و پاهای دختر را محکم گرفت دختر هم گریه و التماس می کرد که تو را قسمت می دهم هر چی بخواهی برایت انجام می دهم اما مرا نکش، دیو کمی فکر کرد و گفت باشد به شرطی که هر روز غذای خودت را با یک تار مویت به من بدهی دختر هم قبول می کند. هر روز که می گذشت دختر ضعیف تر و لاغرتر می شد و موهای سرش کم شده بود. برادر کوچکتر که از همه برادرها بیشتر او را دوست داشت پرسید: چرا آنقدر غمگین و لاغر شده ای و دختر هم با گریه تمام ماجرای دیود هفت سر را گفت. شش برادر دیگر هم که خبردار شدند به دختر گفتند: "فردا ظهر که دیو برای بدرن غذایش آمد با حیله او را به باغ بکشان." ظهر ردا دیو آمد و دختر به او گفت: "برادرهایم به شکار رفته اند. ای دیو هفت سر! به باغ بیا و با خیال آسوده غذایت را با تار میو من بخور" و تا دیو مشغول شد هفت برادر شمشیر کشیدند و با هم هر هفت سر دیو را قطع کردند و در این هنگام دیو تنش از هم پاشید و گرد و خاک شد و به هوا رفت، دختر هم کم کم حالش خوب شد و هفت برادر و خوهرشان سرحال و سالم پیش مادرشان و پادشاه بازگشتند و تا عمر داشتند در کنار هم شاد بودند. پزشکی مهدی شالبافان فلج اطفال حتما با بزرگترهایی برخورد کرده اید که پاهایشان فلج نیست اما به سختی روی آنها راه می روند. اگر چند سالی با آنها به عقب برگردیم احتمالا محل زندگی آنها را مکانی چندان بهداشتی نخواهیم یافت. تعداد قابل توجهی از این بزرگترها در کودکی دچار فلح اطفال شده اند. راه اصلی انتقال این بیماری از طریق نوشیدن آبهای آلوده است. ویروس پس از ورود و همانند سازی وارد خون شده، سپس ویروس در کلیه و در دستگاه ادراری تکثیر یافته و ممکن است وارد ادرار نیز بشود. این ویروس در افراد با سیستم دفاعی سالم مشکل خاصی ایجاد نمی کند اما کسانی که سیستم دفاعی مناسبی ندارد مانند کودکان، در آلودگی با این ویروس دچار یک بیمار عضلانی پیشرونده می شوند که عامل آن به درگیری عصبهای مسئول عضله بر می گردد. با کمال تاسف این بیماری پس از ایجاد فلجی در عضلات درمان کاملی ندارد و تنها با تقویت عضلات به وسیله ورزشهایی موسوم به فیزیوتراپی می توان آن را کمرنگ کرد. اما این ویروس نیز مانند بسیاری از ویروسها قابلیت واکسینه شدن دارد. واکسن زدن بهترین و مطمئن ترین راه پیشگیری از این بیماری است. واکسنهای ابتدایی تزریقی بودند که درد زیادی نیز برای کودک به همراه می آوردند اما در ادامه واکسنهایی حاوی ویروسهای ضعیف شده و زنده به بازار آمد که خوراکی، تلخ، زیرزبانی و البته بسیار مطلوبت تر از نوع قبلی بودند. دولت جمهوری اسلامی ایران در حرکت مهم و در چندین نوبت از سالهای 1373 - 1376 در بهار و تابستان - زمان شیوع این ویروس - اقدام به واکسیناسیون گسترده کودکان 5 تنا 8 ساله کرد. در دو دوره ابتدایی این طرح، مامورین بهداشتی، در تک تک خانه ها را می زدند. در دوره دوم و در خرداد 1373 در کنار واکسن، مامور این به هر خانه یک بسته نک ید دار که در آن زمان به تازگی پیشنهاد شده بود، نیز می دادند. با واکسنهای گسترده، در سال 1377 سازمان بهداشت جهانی فلج اطفال را در ایران ریشه کن معرفی کرد. البته ایران پس از خود به سراغ همسایه ها رفت و افغانستان را نیز تحت پوشش طرح واکسیناسیون فلج اطفال قرار داد. امروز تعداد مبتلایان به فلج اطفال به واسطه این حرکت مهم بسیار کم شده و خطر آن از سر کودکان معصوم ایرانی کوتاه شده است، کودکانی که تقصیری نداشتند جز اینکه والدینشان بهداشت را رعایت نمی کردند.