مجله نوجوان 57 صفحه 34

کد : 132779 | تاریخ : 17/06/1395

شام غریبان (1) پایان آن حماسۀ دردآلود شامی غریب بود شامی گرفته و غمناک دیگر همیشه شعر دیگر همیشه مرثیه در بحر اشک بود (2) بعد از فروفتادن خورشید از شانه­های مضطرب صبح فردا همیشه غمزده و گنگ در هیئت غبار می­آید (3) فریاد! آتش به جان خیمه درافتاد چشمی به خیمه­ها چشمی به قتلگاه زینب میان آتش و خون ایستاده است ای ابر بهت از چه نمی­باری؟ (4) ای دشتهای محو مقابل اعماق بی­ترحم و تاریک! ای اتفاق گرم با ما بگو زینب کجا گریست؟ زینب کجا به خاک فشانید بذر سبز؟ بر ماسه­های تو ای گردباد مرگ وقت درنگ ناقۀ دلتنگی زینب چه می­نوشت؟

[[page 34]]

انتهای پیام /*