حشمت‏اللّه‏ رنجبر از گروه پزشکى حضرت امام خمینى«س»:

واپسین لحظات زندگی امام

اکنون عقربه ساعت 20:22 شب را نشان مى‏دهد، فشار بر قلب زیاد مى‏شود و نوسانات غیرعادى شروع مى‏گردد...

کد : 38405 | تاریخ : 11/09/1391

اکنون عقربه ساعت 20:22 شب را نشان مى‏دهد، فشار بر قلب زیاد مى‏شود و نوسانات غیرعادى شروع مى‏گردد. کارهاى لازم انجام مى‏شود؛ اما هیچ‏کدام مؤثر نمى‏افتد و به یکباره خط صاف روى دستگاه نمایان مى‏گردد. گروه بى‏وقفه کار ماساژ و احیا را ادامه مى‏دهند؛ ولى دیگر دیر شده است و قلب از کار افتاده براى همیشه خاموش مى‏گردد.
فرزند امام، حاج احمد آقا، در حالى که ساعت ها نظاره‏گر فعالیت گروه بود، با صدایى‏حزن‏آلود و بلند از گروه مى‏خواهد که دیگر تلاش بى‏حاصل انجام ندهند و بیش از این جسم پاک پدر انقلاب و رهبر آزادگان را خسته نکنند و او را به حال خود بگذارند. همه دست از کار مى‏کشند و هر کسى در گوشه‏اى بر زمین مى‏افتد و ناله و شیون سر مى‏دهد. گاهى هم بلند مى‏شوند تا بدن بى‏جان رهبرشان را ببویند و ببوسند و دوباره گریان و نالان در گوشه‏اى مى‏افتند. جسم پدر امت مانند شمع خاموشى افتاده است و کسى هم یاراى کنترل جماعت حاضر که شامل خانواده امام، پرستاران و پزشکان و اعضاى دفتر امام هستند را ندارد. اصلاً کسى نیست که به فکر این مسأله باشد!
زنى چادر نماز به کمر بسته و هراسان وارد مى‏شود و شیون کنان خود را به جسم و تخت امام مى‏رساند، ایشان را غرق بوسه مى‏کند و آنگاه کنار تخت بر زمین مى‏نشیند و ناله سر مى‏دهد؛ او یکى از دختران امام و احتمالاً همسر مرحوم اشراقى است که حامى و مونس خود را هم اکنون از دست داده است و همانند سایر زنان جامعه ما گریه و زارى مى‏کند و از عمق جان پدر را مى‏خواند. او صحنه را دو چندان حزن‏انگیز کرده است و اکنون برادر و تنها پسر بازمانده از پدر و سنگ زیرین آسیاب این خانواده به وظیفه خود عمل مى‏کند. او خواهر را به بیرون از اتاق هدایت مى‏کند و سپس با خلوت کردن اتاق، خود به درد دل با جسم بى‏جان پدر مى‏نشیند و براى دقایقى پیشانى به صورت پدر مى‏گذارد و سرشک غم از دیده مى‏بارد.
بى‏ نظمى و ناله همچنان ادامه دارد تا اینکه پس از دقایقى آقاى رفسنجانى ـ رئیس مجلس و همسایه امام ـ سر مى‏رسد. او جمعیت پریشان و گریان را در گوشه‏اى از سالن جمع مى‏کند و در چند جمله خطرهایى را که امکان دارد براى مملکت در این وضعیت پیش بیاید، متذکر مى‏شود؛ و تقاضا مى‏کند که صداى گریه‏ها نباید به بیرون برود و همسایه‏ها هم نباید فعلاً این موضوع را بفهمند؛ زیرا هم توان کنترل مردم و دوستداران امام نیست و هم امکان دارد دشمن از این وضعیت سوءاستفاده کند. آنگاه جمعیت کمى آرام مى‏گیرند و در خلوت و سکوت به آرامى اشک مى‏ریزند. تیم پرستارى ـ پزشکى هم به ساختمان مجاور بیمارستان مى‏ روند و هر کسى در گوشه‏اى قرار مى‏گیرد.

منبع: گوهرى در دستهاى لرزان، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(س)، 1384 ص55.

انتهای پیام /*