مجله نوجوان 65 صفحه 10

کد : 132935 | تاریخ : 17/06/1395

یاد دوست جویبار خاطرات یک روز برای کاری خدمت حضرت امام رسیدم و ایشان را در حال دوختن و وصلۀ جورابشان دیدم . گریه ام گرفت و به یاد ساده زیستی مولایشان حضرت علی (علیه السّلام) افتادم و عرض کردم آقا اجازه بفرمایید یک جفت جوراب برای شما تهیّه کنم . فرمودند : « از پول کی ؟ » عرض کردم : « از همان حقوقی که شما به ما می پردازید . » فرمودند : « همین که دارم خوب است . » یدالله شمسعلی

[[page 10]]

انتهای پیام /*