مجله نوجوان 69 صفحه 23

کد : 133092 | تاریخ : 17/06/1395

شعر شعر هایی به یاد شهیدان چراغ اشک زیاد برده دلم کوچه باغ یاران را چگونه ، از که بگیرم سراغ یاران را؟ ز روشنایی چشمان خویش بیزارم خموش دیده ام از بس ، چراغ یاران را عروق تاک ، ز داغ قلندران خشکید مگر به گریه کنم پر ، ایاغ یاران را گلی به غیر شقایق در آن نروییده ست بگو چگونه کنم سیر باغ یاران را؟ جهنمی ست پر از شعله های سرکش آه به خانه برده ام از بس که داغ یاران را چراغ اشک به کف ، کوچه کوچه می گردم چگونه از که بگیرم سراغ یاران را؟ مرتضی امیری اسفند قه گلوی شوق شب عبور شما را شهاب لازم نیست که با حضور شما ، آفتاب لازم نیست در این چمن که زگل های برگزیده پر است برای چیدن گل ، انتخاب لازم نیست خیال دار تو را ، خصم از چه می بافد گلوی شوق که باشد ، طناب لازم نیست ز بس که گریه نکردم ، غرور بغض شکست برای غسل دل مرده ، آب لازم نیست کجاست جای تو . . . از آفتاب می پرسم . . . سؤال روشن ما را جواب لازم نیست ز پشت پنجره برخیز تا به کوچه رویم برای دیدن تصویر ، قاب لازم نیست قیصر امین پور

[[page 23]]

انتهای پیام /*