مجله نوجوان 71 صفحه 13

کد : 133154 | تاریخ : 17/06/1395

« نوادر اتفاقات : چند وقت پیش باستان شناسان فرانسوی ، در مصر قبر رامسس سوم را پیدا کردند و برای تحقیقات بیشتر آن را شکافتند ، اما از آن لحظه تاکنون اتفاقات عجیبی- به وقوع- پیوسته است- به گفتۀ شاهدان این ماجرا تمام باستان شناسان که در این حفاری شرکت داشته اند ، هر کدامشان به طرز مشکوکی از بین رفته اند . مرگ مشکوک و ناگهانی باستان شناسان ترس و وحشت عجیبی را بین محققین فرانسوی ، ایجاد کرده است . مردم مصر اعتقاد دارند که شکافتن قبر فرعون ، اهانت به او محسوب می شود و همۀ آن هایی که در این حفاری شرکت داشته اند از طرف نیرو های ناشناخته تنبیه می شوند . ما خیلی خوشحال هستیم که چنین اتفاقی در کشور ما ایران به وقوع نپیوسته است . چرا که اگر چنین اتفاقی می افتاد ، مردم خراقه پرست ما آن را به عنوان کرامت و معجزه تلقی می کردند و تا صبح قیامت گرفتار کتل بندی و بساط سینه زنی و عزاداری این ملت بر سر و سینه زن و مستعد گریه و شیون می شدیم .» مرشد حبیب از خواندن باز ماند . دیگر نتوانست ادامه بدهد . جمعیت غرق سکوت و اندوه ، متعجب به لب های مرشد چشم دوخته بود . پهلوان برافروخته بود ، از شدت خشم لبهایش را می جوید . تمام تنش عرق کرده بود . نمی توانست باور کند که در کشور مسلمان ، روزنامه ای به اعتقادات مردم توهین کند . چند نفر ورزشکاران جوان که حسابی از کوره در درفته بودند و از صحبت های حاج آخوند تحریک شده بودند ، می گفتند : - حقشان را کف دستشان میذاریم . مگه ما مُردیم ؟ مگه می ذاریم توی این شهر به مقدسات ما توهین بکنن ؟ آن ها برای خودشون فکر کردن . با خشم و نفرت داشتند از زورخانه خارج می شدند که پهلوان فریاد زد : - صبر کنید ! همینطور خودسر که نمی شه اقدام کرد . این یک حرکت فرهنگیه . شما فکر کردید که روزنامۀ رسمی مثل روزنامۀ استخر ، همینجور الکی اومده این حرفها را نوشته ؟ نخیر آقاجون ! اینها برنامه است . یک برنامۀ فرهنگی برای خراب کردن روحیۀ مردم و از بین بردن معتقدات اونها . برای کار به این بزرگی ، اینها حتماً از دربار اجازه گرفتن . از خود شخص رضاشاه اجازه گرفتن . می خواهم به شما بگویم ، اصلاً شاید ، این کار با اشارۀ خود شاه انجام شده . ما هم نباید بی گدار به آب بزنیم . اولاً باید فکر کنیم و یک برنامه برای مقابله با آن ها پیدا کنیم . بعدش ما هم باید از بزرگترمان اجازه بگیریم . مردم مسلمان ، مرجع تقلید دارند . الان اگر ما سر خود دست به اقدامی بزنیم ، دولت که هیچ ، بلکه در نظر همین مردم هم ممکن است ، محکوم بشیم . اما اگر از بزرگان دین کسب تکلیف کنیم ، آن وقت جلوی شاه هم می توانیم بایستیم . چون به دستور مرجع تقلید عمل کردیم . مرشد حبیب ، گفت : - خب پهلوان ! شما نظرت چیه ، می گویی چه کار بکنیم ؟ پهلوان فکری کرد و گفت : - شماها یک خورده خوددار باشید و فعلاً هیچ عکس العملی نشان ندهید . من فردا صبح ، این ماجرا را برای حضرت آیت الله حاج آقا ضیاءالدّین عراقی به نجف اشرف تلگراف می کنم . هرجور که آقا دستور فرمودند ، ما هم همانطور عمل می کنیم . یعنی به تکلیف دینی مان عمل می کنیم . حاج آخوند هم ، با پیشنهاد پهلوان موافق بود . صبح روز بعد پهلوان ملاعلی سیف ، کلّ ماجرا را برای مرجع تقلید شیعیان آقا ضیاء الدّین عراقی ، تلگراف کرد و فردای آن روز ، پاسخی به این شرح دریافت کرد . « شیراز- جناب آقای حاج ملاعلی سیف : این حرکت مرموز ، توطئه ای آشکار علیه معتقدات شیعه و برای تضعیف روحیۀ مردم مسلمان و تحقیر شخصیت دینی شیعیان است و بر همۀ دوستداران اهل بیت علیهم السلام ، واجب است که به هر نحو ممکن با این توطئه مبارزه و مقابله نمایند .» با رسیدن تلگراف و دستور صریح و روشن حضرت آیت الله ، پهلوان تکلیف خود و مسلمانان را روشن می دانست . آن شب در زورخانۀ حاج امیری ، بزرگتر های هیئت های عزاداری و پهلوانان شیراز ، به دور هم جمع شده بودند . همه چشم به پهلوان ملاعلی دوخته بودند و منتظر بودند ببینند که او چه تصمیمی می گیرد . پهلوان در حالی که نامۀ حاج آقا ضیاء را با احترام ، در وسط مجلس می گذاشت گفت : - آقایان همه اطلاع دارید که این ورزش و مقام پهلوانی برای ما بهانه ای بیشتر نیست . پهلوانی که درد دین نداشته باشد به درد جرز لای دیوار هم نمی خوره . ما اگر ورزش می کنیم و داد پهلوانی و جهان پهلوانی می دهیم ، برای این است که مظلوم دفاع کنیم . برای این است که ، حق مردم را از قلدرها و گردن کلفت ها بگیریم و از دین و اعتقاداتمان دفاع بکنیم . بدون این ها پهلوانی برای ما چه ارزشی دارد ؟ امروز هم تکلیف ما معلوم است . مرجع تقلید ما امر کردن که مقابل این توطئه ، مبارزه و مقاومت کنیم . من از جانب خودم و پهلوان ها و ورزشکار های این شهر ، عرض می کنم که ما به قیمت جانمان که هم شده مقابل این قضیّه می ایستیم . آقایان مسئولین هیئتها هم حتماً با ما همراه هستند . اما باید عاقلانه حرکت کنیم . باید طوری اقدام کنیم ، که توطئه های این جماعت را خنثی بکنیم . من نظر آقایان را به چند نکته که در نامۀ حاج آقا ضیاء مورد تأکید قرار گرفته جلب می کنم . اول اینکه ، چون ماه محرم نزدیکه ، آنطور که معلوم است این روزنامۀ کثیف که بلندگو و زبان دربار و شخص شاه است ، قصد دارد که با این کار اعتقاد مردم رو سست کند . پس معلوم می شود که اینها ، برای ماه محرم امسال نقشه های بزرگتر هم دارند که باید آماده باشیم . دیگر اینکه ، همانطور که حاج آقا ضیاء اشاره کردن ، این برنامه یک حرکت فرهنگیست . هدف این بی دین ها ، تحقیر مردم مسلمان و سست کردن اعتقاد آن هاست . من فکر می کنم که برای مقابله به مثل ، باید عین همین رفتار را با آن ها داشته باشیم . ما هم باید آن ها را و اعتقادشان را تحقیر کنیم و برای اینکه بهشان بفهمانیم که اعتقاد این مردم سست شدنی نیست ، قبل از رسیدن ماه محرم باید عزاداری و سینه زنی کنیم . ادامه دارد . . .

[[page 13]]

انتهای پیام /*