مجله نوجوان 77 صفحه 28

کد : 133385 | تاریخ : 17/06/1395

یاد دوست شعرهایی برای امام (ره) شب ، شبی بیکران بود دفتر آسمان پاره پاره برگها زرد و تیره فصل ، فصل خزان بود هر ستاره حرف خط خورده ای تار در دل صفحۀ آسمان بود گرچه گاهی شهابی مشق های شب آسمان را زود خط می زد و محو می شد باز در آن هوای مه آلود پاک کنهایی از ابر تیره خط خورشید را پاک می کرد ناگهان نوری از شرق تابید ، خون خورشید آتشی در شفق زد مردی از شرق برخاست آسمان را ورق زد قیصر امین پور در سکوت دلنشین شب در جهان پر خیال و خواب در صدای خندۀ سحر در نگاه گرم آفتاب در طراوت هوای باغ در سرود نرم جویبار در ترانه های چلچله در هوای پاک نوبهار یاد تو به خاطرم عطر می دهد چو گل مهر تو نشسته در دلم مثل شبنمی به روی گل تو فروغی از محبتی از خدا به ما رسیده ای چون گلی ز دشت قلب ما سر به آسمان کشیده ای جان تازه می دهد به من مهربانی صدای تو می برد مرا به شهر نور حرف های آشنای تو در خزان این جهان تویی پیکی از بهار جاودان زنده باشی ای امام ما تا ظهور صاحب الزمان جعفر اباهیمی وقتی تو آمدی از هر طرفی سپیده سر زد در باغ ، شکوفه شد شکوفا پروانه به سوی غنچه پر زد در خانه و کوچه و خیابان گل های قشنگ خنده رویید از شادی دیدن تو آن روز هم غنچه و هم جوانه خندید گیسوی قشنگ سبزه آن روز با دست نسیم شانه می شد باغ دل ما ز دیدن تو سرسبز و پر از ترانه می شد افسانه شعبان نژاد

[[page 28]]

انتهای پیام /*