مجله نوجوان 81 صفحه 21

کد : 133486 | تاریخ : 17/06/1395

سیب حوا هیچ کس به درستی نمی داند درخت ممنوعه ای که در هر آن با همین نام خوانده شده در حقیقت چه درختی بوده است . در بعضی ا فرهنگ اه آن میوه ممنوعه کندم و در برخی از فرهنگ ها میوه ممنوعه را سیب دانسته اند . اگر این موضوع واقعیت داشته باشد باید قبول کنیم که این میوه بهشتی یک بار بهشت را از همه ما گرفته است . البته بهشت بدون سیب هم لطفی ندارم ان هم بدون سیب ممنموعه عطر کربلا کسانی که به زیارت حرم سالار شهیدان حضرت امام حسین ع مشرف می شوند عطر سیب را با عمق وجود خود احساس می کنند در تاریخ ادبیات ما نیز در بسیاری از موارد عطر سیب به استفاده از عطر و بوی کربلای حسینی و معرفت عاشورایی شیعیان آن حضرت آورده شده اس سیب عروسی روزی روزگاری دانشمندی داشت کنار جوی آبی قدم می زد و که دید یک سیب سرخ خوشگل دارد توی آب قل قل می خورد و می رود . بی اختیار خم شد و سیب را از آب گرفت و گاز زد . هنوز سیب از گلویش پایین نرفته بود که با خودش گفت این سیب مال چه کسی است/ از کجا معلوم که صاحبش راضی باشد/ باید صاحبش را پیدا کنم تا این سیب را حلالم کند این بود که به باغ سیبی رسید و فهمید که این سیب از این باغ در رود آفتاده است رفت و صاحب باغ را پیدا کرد . از او خواست تا مبلغ سیب را از او قبول کند صاحب باغ دید که این جوان این قدر صادق و درستکار است و در مسائل شرعی و حق الناس این قدر مراقبت می کند خواست تا او دامادش شود . به همین خاطر به او گفت من دختری دارم که هم کور است و هم کر است هم کچل است و هم شل است . تنها در صورتی که سیب را به تو حلال می کنم که دخترم به عقد همسری تو در آید مرد که دیگر سیب را گاز زده بود و چاره دیگری نداشت به ناچار شرط صاحب باغ را قبول کرد . تا مال دیگری را به حرام نخورده باشد و داماد او شد . البته دختر صاحب باغ نه تنها کر و کور و کچل و شل نبود بلکه بسیار هم زیبا و صاحب کمالات بود و از این که شوهری با تقوا قسمتش شده بود قند توی دلش آب می شد .

[[page 21]]

انتهای پیام /*