مجله نوجوان 82 صفحه 12

کد : 133513 | تاریخ : 17/06/1395

بیایید بچه های خلفی باشیم ! مریم شکرانی مقدمه : فرزند خلف بودن خیلی خوب است . این را همه می گویند . اصل مطلب ؛ ویژگی های فرزند خلف : 9- اکیدا کر و لال باشد : در تعریف علمی فرزند خلف آمده است : «فرزند خلف اکیدا کر و لال است . چنان که اگر با گرز رستم دستان هم بزنند مغزش را متلاشی بکنند ، مولکولی صدا از مجرای حلقوی و حنجری آن بچه وارد محیط نشده و تولید فرکانس یا بسامد ننماید و در عوض عنصر ثالثی به نام دیوار ، دچار حریق جگری شده و به جای آن بچه ها ناله ها پس بدهد . » لال بودن بایستی در تمامی مواقع بلا استثناء رعایت شود حتی اگر در طی یک مشاجرۀ سادۀ خانوادگی ، والدین قصد تکه تکه کردن و ترور یکدیگر را داشته باشند چون بچه خلف نباید در مسائل خانوادگی که به او ربط ندارد و تنها به پدر و مادرش مربوط است کوچکترین نفسی بکشد ولو کشت و کشتار والدین باشد . حفظ لالیت در این جور موارد که موضوع هیچ ربطی به فرزندان ندارد ، واجب بالفطره و قطعی و حتمی است . سایر موارد مشابه که شما به عنوان یک فرزند خلف حق دخالت درآن نداریم عبارتند از : انتخاب مکان گردش خانوادگی ، انتخاب دوستانتان ، انتخاب پوشش ظاهری و کفش و لباستان (چون توانایی تشخیص جنس مرغوب و نامرغوب را ندارید و نمی دانید پول را از درخت نمی چینند) ، پیشنهاد غذای مورد علاقۀ تان حتا در رستوران و غذاخوریها ، نحوۀ گذراندن سه ماه تابستانتان ، کلاس های فوق برنامۀ تان ، رنگ پرده و نحوۀ چیدمان دکوراسیون اتاقتان و . . . و به طور خلاصه تمامی مواردی که با توهم زدگی احساس می کنید می تواند سر سوزنی با شما ارتباط داشته باشد . 2- کم توقع باشد : یک فرزند خلف هرگز با توقعات اضافه اش پدر و مادر را زیر گیوتین نمی گذارد و مثل بچه آدم دو سه سال یک بار شلوار و پیراهن آبا و اجدادی را با کمی درزگیری و رو دوزی و تودوزی ، صبورانه تحمل می کند . تازه همین هدیه آسمانی را نیز در صورت ضرورت بین تسم خواهر و برادرش تقسیم می کند چرا که آنها بچه ترند و گناه دارند و تنها سرمایه پدر و مادران فقیر نیز همین بچه های ریز و درشتشان است که هر کدام به نوبۀ خود یک ثروت عظیم به شمار می آیند و قابل احترامند . فرزند خلف پای پدر و مادرش را در یک کفش نمی کند که نیازی هم به نام تفریح و گردش وجود دارد چرا که می داند آدم پولش را برای کار های الکی دور نمی ریزد و در عوض همه را جمع می کند و به بابایش میدهد که در بانک بگذارد تا در قرعه کشی شرکت کند و با تقدیم مادر محترمه اش نموده تا یک نخود طلا بخرد و پای طلا های دیگرش بریزد . که اگر انسان فرهیخته ای بقیه انسان ها را نفرین کرد و سیلی ، قحطی ای ، صاعقه ای ،چیزی بشریت را به تنگنا کشید ، که با طلاهایشان از گرسنگی نمیرند . و فرزند خلاف دور دوستانش را خط قرمز می کشد تا روزها بتواند درسش را بخواند و غروب نرسیده تمام نماید . بلکه لامپ اضافه ای روشن نشود . فرزند خلف بدون سوسول بازی ، برنامۀ غذایی و علم تغذیه و از این جور چیزها را بی خیال می شود و هر چه که جلویش گذاشتند بی چون و چرا می خورد ، اگر چه استخوان های ته ماندۀ غذایی

[[page 12]]

انتهای پیام /*