مجله نوجوان 82 صفحه 25

کد : 133526 | تاریخ : 17/06/1395

از نوشت های رابیند رانات تاگو برگرفته از کتاب ماه نو مدرسه گل ها ابرها در آسمان ها می توفند و رگبار های خردادی فرو می ریزند . در این هنگام باد باران ریز خاوران با گام های منظم بر فراز خلنگزاران می آید که در میان خیزرانها در نی انبان های خود ف رو دمد ناگاه گلها بر می دمند کس نمی داند از کجا و بساط سبزه را به پای نشاط لگد کوب میکنند مادر من واقعا فکر می کنم که گلها زیر خاک به مدرسه می روند درس های خود را در اتاق های در بسته فرا می گیرند و اگر بخواهند پیش از وقت بیرون آمده و بازی کنند آموزشگار وا می داردشان که در گوشه ای بایستند . روز بارانی روز تعطیل است شاخه ها در جنگل به هم می خورند برگها در باد توفانی خش خش می کنند . ابر های تنادر انگیز دستان غول آسای خود را به هم می کوبند و گل بچه ها با لباس های صورتی و زرد و سفید شتابان بیرون می دوند . مادر می دانی که خانه آنها در آسمان است . همان جا که ستاره ها هستند/ ندیده ای که برای رسیدن به آن جا سر از پا نمی شناسند ؟ نمی دا نی که چرا این گونه می شتابند ؟ بله گمان کنم بدانم که آنها دستهایشان را به سوی چه کسی بلند می کنند . آنها هم مادری دارند مثل من نامه رسان بد مادر جان چرا آن جا روی زمین این جور آرام و ساکت نشسته ای ؟ باران از پنجره باز به درون می بارد تا سر تا پا خیس شده ای و توجه ای نداری ناقوس چهار بار نواخته است . می شنوی ؟ وقتش شده که برادرم از مدرسه به خانه برگردد چه شده که این جور ماتت برده ؟ امروزه از پدر نامه ای نداشته ای ؟ نامه رسان را دیدم که گویی در انبانش برای تمام مردم شهر نامه دارد . فقط نامه های پدر را نگاه می دارد که خودش بخواند . شک ندارم که او نامه رسان بدی است . اما مادر جان غصه نخو ر امروز در روستای همسایگی ما روز بازار است . از خدمتکاار بخواه که قلم و کاغذ بخرد من خودم همه نامه های پدر را می نویسم یک غلط هم بر آنها پیدا نمی کنی از الف تا ی می نویسم اما مادر چرا می خندی ؟ باورت نمی شود که من بتوانم به همان خوبی پدرم بنویسم ؟ اما من کاغذ را به دقت خط کشی می کنم و حرف به حرف درشت و زیبا خواهم نوشت . خیال می کنی نامه را که تمام کردم مثل پدر بی فکری می کنم و آن را به انبان نامه رسان وحشتناک می سپارم ؟ بی هیچ اتلاف وقت آن را نزد تو می آورم و حرف به حرف کمک ت می کنم که آن را بخوانی می دانم که نامه رسان دوستن دارد که نامه های به راستی زیبای مرا به تو برساند

[[page 25]]

انتهای پیام /*