مجله نوجوان 86 صفحه 10

کد : 133556 | تاریخ : 17/06/1395

یاد دوست جویبار خاطرات * یک روز گچ کار آوردند که حسینیه را سفید کنند ، امام متوجه شدند و گفتند کار را متوقف کنید ، همان گچ و خاکی که هست ، کافی است ، خیلی هم خوب است . لازم نیست سفیدش کنید . * روزی با یکی از دوستان رفتیم بازار یک فرش خریدیم و آوردیم تا داخل اتاق امام بیندازیم تا خواستیم فرش را پهن کنیم ، امام گفتند : «چه کار می کنید ؟» گفتم : «آقا این فرش را می خواهیم اینجا بنیدازیم .» گفتند : «لازم نیست . همین موکت کافی است . خیلی هم خوب است . فرش را جمع کنید و ببرید پس بدهید .» * یک بار که با سایر اعضای دفتر نشسته بودیم ساعت تقریباً ده شب بود . آیفون صدا کرد . صدای امام بود که فرمودند که یکی از لامپها روشن مانده ، خاموشش کنید . محمدرضا صدرا

[[page 10]]

انتهای پیام /*