مجله نوجوان 87 صفحه 20

کد : 133602 | تاریخ : 17/06/1395

سوژه طلایی باران در فرهنگ عامه مراسم طلب باران فلات ایران خشک و کم آب است و در نتیجه ، باران ، همیشه یکی از مهمترین منابع تامین آب - چه در شهر و چه در روستا- بوده است. خشکسالیهای متناوب و حیاتی بودن باران سبب شده است در شهرها و روستاهای ما نیز ، مانند مناطق مشابه در سراسر زمین ، مراسمی برای طلب باران به وجود آید که پاره ای از آنها هنوز هم متداول است. نماز و دعای باران به هنگام خشکسالی مردم شهر یا روستا در جایی که رسیدن بدان آسان تر است (معمولا در بیرون شهر یا روستا ، در محلی که مصلی می گویند) گرد آمده و پس از گزاردن دو رکعت نماز ، برای آمدن باران به درگاه خدا دعا می کنند و پس از آن گاو و گوسفندی قربانی کرده ، گوشتش را به نیازمندان می دهند. گونه های مختلف باران (آذر-1346) مردم ، برهنه پا و تکبیرگویان به مصلی می روند و نماز می خوانند.(مراغه -1341) مردم ، گروه گروه به مصلی رفته ، بره ها و میشهای خود را در دو تکه جدا از هم به آنجا می برند. جدا کردن بره ها و میشها از یکدیگر سبب بی قراری و جنجال و هیاهوی حیوانها شده تصویری از رنج تشنگی آنها ارائه می کند. (مشکین شهر - 1343) مردم به سوی سنگ مصلی می روند (که سنگی است مرتفع در محلی که نماز باران را انجام می دهند) روحانی شهر پیشاپیش جمعیت حرکت می کند و مردم سینه و زنجیر می زنند و هنگام گزاردن نماز ، پابرهنه می شوند و کلاهشان را به دست می گیرند. پس از نماز ، گاو نری را قربانی کرده و گوشت آنرا با وسیله مخصوصی به نام "چورک" که خاص این مراسم است ، بین فقرا تقسیم می کنند. طلب باران با اشیاء و ابزار چمچه نگین : این مراسم را بچه هایی انجام می دهند که یکی از آنها چمچه یا قاشق چوبین بزرگی به دست دارد. بچه ها لباس عروسکی را که از پیش آماده کرده اند بر چمچه می پوشانند و آنرا "چمچه نگین" می نامند؛ به معنی عروس چمچه. آنوقت همگی ، همچنان که تازه عروس چمچه را می خوانند از خانه ای به خانه ای می روند. به در هر خانه ، صاحب خانه یا بزرگ خانواده با ظرفی آب بر عروس چمچه می ریزد و مبلغی پول یا مقداری حبوبات و یا خوردنیهای دیگر به بچه ها می دهد که با آنها آشی می پزند و بین نیازمندان تقسیم می کنند. این رسم هم گونه های مختلفی دارد. مثلهای بارانی - آدمی که خیس است از باران نمی ترسد. در مورد کسی به کار می برند که او را به اتفاقی هشدار دهند و او سخت تر از آن اتفاق را تجربه کرده است. - باران جوشید ، ترکها را پوشید. این مثل را در چند مورد به کار می برند. الف) وقتی از راهی ، گشایشی در زندگی شخص یا خانواده ای پدید بیاید و قرض خود را بپردازد ، و به اصطلاح چاله چوله های زندگی هموار شود. این مثل را می گویند. به عنوان مثال : "اگر این طلب سوخت شده را بتوانیم وصول کنیم ، شب عیدی بارانی می بینیم و یک خرده تَرَکهامان هم می رود." ب) کنایه ای است از پدیدار شدن مجدد فرصت طلبان سود جویی که پیش از دیگران به سیلی خوردگان روزگار پشت می کنند ، بر گردِ خانواده ای گرفتار که اکنون از آن بوی گشایشی یه مشام می آید و اوضاعشان روبه راه شده. - بگو باران بیاید کسی که بی جهت نفرین می کند را ، با این عبارت ، ریشخند می کنند. - از باران به ناودان پناه بردن . از ضرری کوچک گریختن و به زیانی کمرشکن گرفتار شدن. این عبارت مترادف است با مثل "از چاله در آمدن و به چاه افتادن" یا "از ترس مار تو دهان اژدها افتادن" و یا "از باران گریختن و زیر آبچک نشستن." - بی ابر باران کردن بی انگیزه و بی سبب خشم گرفتن یا گریستن. - باد ، باران آورد ، بازیچه ، جنگ! مترادف است با این مثل "شوخی شوخی ، آخرش جدی می شود." - باران سفید از ابر سیاه می بارد! - هر ابری ، باران ندارد. کنایه است از این نکته که ترشرویی یا سختگیری هر کسی دلیل بر ستمگری و خشونت او نیست.

[[page 20]]

انتهای پیام /*