مجله نوجوان 90 صفحه 25

کد : 133715 | تاریخ : 17/06/1395

حامد قاموس مقدم انیمیشن قطار رؤیاها چه قدر خوب است که کودکان سراسر دنیا این فرصت را پیدا می کنند که لااقل در فیلم ها و انیمیشن هایی که برایشان ساخته می شود ، تحقق رؤیاهایشان را ببینند . رؤیاهایی که رسیدن به آن ها در واقعیت امکان پذیر نیست ولی به کمک جادوی سینما تصویر آن قابل تصور است . پسرکی تنها که احساس انزوا می کند و محبت دیگران را نسبت به خودش باور ندارد ، در شب سال نو آرزو می کند که به قطب شمال برود و بابانوئل را از نزدیک ببیند . در حالیکه در اتاقش خوابیده و یک ساعت به تحویل سال مانده است ، با صدایی عظیم از خواب بیدرا می شود و وقتی سراسیمه خود را به در خانه می رساند با تعجب می بیند که قطاری بزرگ جلوی در خانه شان ایستاده و وقتی رئیس قطار او را به اسم صدا می کند ، در می یابد که قطار فقط به خاطر او آمده است . او با تردید سوار قطار می شود و می بیند که دیگر مسافران نیز همه کودکانی هم سن و سال او هستند . قطار حرکت می کند و کنترلچی برای کنترل بلیط به سراغ پسرک می آید . پسرک که بلیطی تهیه نکرده اظهار بی اطلاعی می کند و رئیس قطار از او می مخواهد که جیب هایش را بگردد . با تعجب و در جیب چپش یک بلیطی طلایی پیدا می کند . رئیس قطار هم حروفی را روی آن پانچ می کند . دخترکی که همراه آن ها در واگن اصلی است هنگام پذیرایی مقدرای خوراکی برای مسافر جدید که به تنهایی در واگن عقبی قطار نشسته است پنهان می کند و در موقعیتی مناسب برای او می برد . در همین حال پسر متوجه می شود که دختر ، بلیطش را جا گذاشته است و به نیت رساندن بلیط به دختر ، بلیط را بر می دارد و لی در حین رد کردن فاصله ی واگنها بلیط را باد از دست او می رباید و می برد . بلیط پس از طی مسافتی عجیب دوباره وارد قطار می شود ولی کسی متوجه نمی شود و وقتی کنترلچی ، بلیط دختر می خواهد از او اچیزی برای ارائه ندارد و در نتیجه به واگن ذغال سنگ تبعید می شود . بعد از رفتن دختر به همراه رئیس ، پسرک بلیط را می یابد و سعی می کند آن را به دختر برساند . رئیس و دختر از روی سقف برف گرفته ی قطار عبور می کنند و پسرک در عین ناباوری و بر روی سقف ، مردی ژنده پوش را می بیند که آتشی روشن کرده و در حال نوشیدن چای است و پسر را که فکر می کند در خواب است ، غافلگیر می کند . این بخشی از داستان انیمیشن قطار قطبی بود که در سال 2004 توسط کمپانی برادان وارنر به کارگردانی رابرت رنه کیس ساخته شد . داستان در نهایت به جایی می انجامد که پسرک داستان بعد از طی کردن مسیری طولانی و ملاقات با بابانول به باوری می رسد که برای سایرین غیرقابل قبول است . تحقق رؤیا های کودکان در سینما به جایی می انجامد که کودک ، سطح تخیل خود را افزایش می دهد و سعی کند آزادانه به هر چیز که زادانه آزادانه به هر چیز که میخمولهد فکر کند آزادانه به می خواهد فکر کند و هر چیز اخلاقی را تصور کند . کودکان در ابتدا به راحتی به پرواز فکر می کنند ولی وقتی ذهن آن ها درگیر امکانات پرواز می شود ، دیگر نمی توانند حتی در رؤیاهایشان بپرند . موضوع باور نیز که در نهایت به ایمان قلبی و اعتقاد درونی به چیزی منتهی می شود ، به عنوان هدف و موضوع اصلی این انیمیشن انتخاب شده است . تکنیک ساخت این انیمیشن به این صورت بوده که حسگرها یا سنسورهایی را به بدن بازیگرانی چون تام هنکس وصل کرده اند و حرکات آن ها را در یارانه شبیه سازی کرده اند . این در حالی است که به راحتی می شد از بازیگران اصلی استفاده کرد و با استفاده از تکنیک پرده ی آبی سایر اجزای فانتزی را به فیلم افزود؛ چیزی شبیه کاری که در چارلی و کارخانه شکلات سازی توسط تیم برتون انجام شد در مقابل توجه به جزئیات تصویر و تخیل و فانتزی در صحنه پردازی و ایجاد فضا های مختلف ، شکوه خاصی به فیلم داده است . ای کاش روزی تخیل و رؤیای کودک ایرانی نیز به تصویر کشیده شود !

[[page 25]]

انتهای پیام /*