حجت الاسلام والمسلمین فرقانى:

امروز هم خمینى به فکر ماست!

آقاى شوشترى پیرمردى بود که قارى قرآن و متدین بود؛ ولى دو سال بود که فلج شده بود

کد : 38505 | تاریخ : 11/09/1391

آقاى شوشترى پیرمردى بود که قارى قرآن و متدین بود؛ ولى دو سال بود که فلج شده بود، واعظى به امام عرض کرد که در صورت امکان به او کمک شود، حضرت امام پذیرفتند و به من که مسئول مالى دفتر حضرت امام بودم تذکر دادند که: فردا ساعت نه صبح یادم بیاورید تا به او کمکى کنم؛
اما متأسفانه روز بعد حاج آقا مصطفى شهید شد، و عده زیادى جهت تسلیت به منزل حضرت امام مى‏آمدند، و فکر کردم ساعت نه نمى‏توان قضیه آقاى شوشترى را به امام اطلاع داد، امام داخل حیاط نشسته بودند و هرکس مى‏آمد جلویش بلند مى‏شدند، و من هم دم درب ایستاده بودم، یکوقت دیدم امام نگاه تندى به من کردند، ترسیدم، از خود پرسیدم آیا عمامه‏ام خراب است؟ یا یقه‏ام را نبسته‏ام و باز است یا... سریع رفتم حضور امام، فرمودند:
مگر بنا نبود که ساعت نه براى آقاى شوشترى، مرا یادآورى کنى و الآن ساعت 10/9 دقیقه است،
گفتم: با این وضع و احوال؟ فرمود: یعنى چه؟
امام خودشان رفتند و مبلغى را برداشتند و توى پاکت گذاشتند و به من دادند که براى آقاى شوشترى ببرم و از او احوالپرسى کنم، به خود گفتم حالا میهمان زیاد است و امام هم، امروز به مسجد نمى‏روند حالا ضرورتى ندارد، وقتى خلوت شد مى‏برم؛ اما بعد از پنج دقیقه دیدم امام فرمودند: آقاى فرقانى نرفتى؟ گفتم: آقا مى‏روم.
فرمودند: همین الآن برو. دیگر مجبور بودم که در همین شرایط هر چه زودتر بروم، رفتم و امانت حضرت امام را به خانم شوشترى دادم، خانمش خیلى تعجب کرد و گفت: امروز هم خمینى به فکر ماست. بالاخره رفتم نزد آقاى شوشترى و سلام امام را به او رساندم؛ خیلى متعجب شد و براى امام دعا کرد. آرى، این است روش مردان خدا.

منبع: پابه پاى آفتاب؛ ج 1، ص88.

انتهای پیام /*