سرشان را با یک قاقالی لی و یک سی دی گیم اعصاب خرد کن واز اینجور چیز های کاملاً به درد نخور گرم کرده اند .
ناظم مدرسه آقای خشونتیان در ادامه صحبت های همکارشان گفتند : ما برای علاقمند کردن دانش آموزان به کتابخانه تدابیر ویژه ای
اندیشیده ایم . و آن مستقر کردن نیرو های گشت مخفی (جاسوس) میان دانش آموزان است هر دانش آموزی که علیه کتاب و کتابخوانی و درس و مدرسه جیگک زد ، می زنیم له و لورده اش می کنیم و پول تو جیبی اش را عنوان جریمه ازش می گیریم و با آ» کتاب می خرین و در کتاب خانه مدرسه می گذاریم . از فردا نیز به منظور بهینه کردن اوقات فراغت دانش آموزان چهار دقیقه از پنج دقیقه زنگ تفریح هر دانش آموز الزاماً باید در کتابخانه ی مدرسه تلف شود .
مشاور مدرسه آقای عقل کل نیز ضمن کم اثر خواندن اقدام آقای خشونتیان فرمود : برای جلب کردن دانش آموزان به کتابخانه بنده به بابای مدرسه دستور دادم که برود وسط کتابخانه گل و گکاری راه بیندازند و چند دانش آموز مستعد را نیز مأمور کردم و کهن سر و صورتشان را نقایشی کنند و در کتابخانه مدرسه جینگولک بازی در بیاورند . همچنین هفته ای یک جعبه ی نیم کیلویی نان کشمشی که ارزان قیمت هم هست ، با کمک های والدینی و مردم خریداری کرده و در کتابخانه مدرسه بگذاریم همچنی دستور دادم با بودجه مدرسه آبقای جمالی کتابدار مدرسه بروند دماغشان را عمل کنند که چهره دلنشین تری در نظر دانش آموزان پیدا کنند . به علاوه آنکه سیاستی اتخاذ کردیم که هر دانش آموزی که در هفته دو کتاب قرض بگیرد و بخواند ، می تواند دو روز از مدرسه غیبت کند و در انه استراحت نماید .
این مژده ی بزرگ من به دانش آموزان عزیز بود و از یک سخنران نیز دعوت کردیم که باید مغز بچه ها را شستشو بدهد و بگوید که کتاب خیلی خوب است در انتها اگر دانش آموزان با تمام این راهکارها و اقدامات قبول نکردند که به کتابخانه مدرسه بروند و ثبت نام کنند و کتابخوان بشوند ، مجبوریم آن ها را به کمیته انضباطی آموزش و پرورش معرفی کنیم تا حسابشان را برسند وحقشان را کف دستشان بگذارند .
یکی از دانش آموزن مدرسه نیزاشکال را از معلمها دانست و گفته که بنده برای تحقیقم مبنی بر اینکه چگونه اتومبیل حرکت می کند ، به کتابخانه مدرسه مراجعه کردم و یک منبع کتابخانه ای پیدا نمودم با این مشخصات :
نام کتاب : ماشیننیوس ـ نام نویسنده : بختیشوع الف . رچغازنبیل . آبادی ـ تاریخ چاپ : شش هزار سال قبل از میلاد . در صفحه ی IIIV (ترجمه صفحه 25) سطر III (ترجمه : سطر 3) نوشته شده بود :« «الهه ی اتومبیل یا ماشینیوس از سرعت کند یک لاک پشت لجش می گیرد و او را در مشتش می چلاند و یک فوت هم در مشتش می کند و بدین ترتیب اتومبیل خلق می شود .»
اما معلم بنده این تحقیق را صفر دادند و بدین ترتیب ذوق ما را کور کردند . وقتی معلمان عزیز از حرکت های کتابخانه ای ما حمایت نمی کنند چطور می شود که دانش آموزان از کتابخانه و کتابخوانی خوششان بیاید ؟ مگر شهر هرت است؟
آقای مدیر سخنان این دانش آموز را رد کرد و فرمود : این دانش آموز جماعت هزار تا بهانه در میآورد که لای کتاب را باز نکند و بی خیال مطالعه بشود و به حرف این دانش آموزان گوش ندهید و فقط به حرف ما گوش بدهید .
در پایان ما هم امیدواریم که دانش آموزان شعورشان روز به روز بیشتر شود و بیشتر در کتابخانه های مدارس ثبت نام کنند و نیز امیدواریم آقای مدیر خارش روز ازون بگیرند تا بالاخره به فکر سلامتی پوستشان بیفتند و چند صباحی مدرسه را تعطیل کنند و ما دانش آموزان هم در همین جا قول می دهیم در روند درمان ایشان ، شاخه تعطیلی یکساله مدرسه نهایت همکاری را با آبقای مدیر کرده و در خانه هایمان نشسته و اگر وقت کردیم به درس های سال گذشته هم نگاهی بیندازیم .
با تشکر
خبرگزاری تنبل خانه ی شاه عباس !
[[page 14]]
انتهای پیام /*