مجله نوجوان 95 صفحه 21

حواشی یک اختراع هر اختراعی در جهان محصولاتی را با خود به همراه می آورد . برای مثال گواهینامة رانندگی بعد از اختراع خودرو به وجود آمد و اگر قبل از آن کسی به بانک می رفت ، فقط می توانست با شناسنامه اش چکش را نقد کند ! چیزی که بعد از اختراع تلفن پایش به سرعت به خانه های مردم باز شد ، مزاحم تلفنی بود . مزاحمان تلفنی معمولاً یا افرادی بودند که خجالتی بودند و در ایجاد ارتباط مستقیم با دیگران واهمه داشتند یا آدم های بیکاری بودند که هیچ سرگرمی دیگری به جز شنیدن حرف های قشنگ قشنگ از دهان دیگران در ساعات اوج مصرف خواب نداشتند . شایان ذکر است که اختراع تلفن سالها قبل از اختراع تلویزیون صورت گرفت و چون وقتی در نیمه های شب که بی خوابی به جان بعضیها می افتاد هیچ شبکة تلویزیونی نبود که برنامه های تکراری سال های قبل را پخش کند ، شهروندان شب زنده دار انگشت خود را در سوراخ شماره گیر تلفن فرو می کردند و به صورت رندوم و تصادفی برای خود هم صحبت و برای اموات و خویشاوندان دور و نزدیک و خیلی نزدیک الفاظ غیرقابل پخش تهیه می کردند . حتی شنیده شده که گراهام بل بزرگ هم وقتی دچار بی خوابی می شده به اتاق دستیارش واتسون تک زنگ می زده و قطع می کرده ولی صبحها که واتسون را دلخور می دیده تعجب می کرده که واتسون از کجا فهمیده که گراهام بل بوده که خواب شب پیش را بر او حرام کرده است . آقای گراهام بل مرد و نفهمید که چون خودش مخترع تلفن بوده و آن زمان هنوز به تولید انبوه نرسیده بود ، بیش از دو گوشی تلفن در جهان وجود نداشت ، یکی در اتاق خودش و یکی هم در اتاق واتسون ! بعدها واتسون که راه گراهام را پیش گرفته بود ، فوت را نیز به فرهنگ مزاحمت تلفنی اضافه کرد و همین فوت ناقابل صنعت مزاحمت تلفنی را متحول کرد . گفته شده روزی آقای واتسون در دفتر کارش منتظر گراهام بل که رفته بوده کمی سیم و وسایل آزمایشگاهی و یک کوفتی برای نهار بخرد ، نشسته بود . حالا چرا آقای بل که به اصطلاح آن روزها اوستا بوده باید برود دنبال کارهای پیش پا افتاده و واتسون که شاگرد بوده لم بدهد کنار شومینه ، موضوع بحث ما نیست. آقای واتسون در حالی که با کبریت بازی می کرده ، هوس می کند با عیالش هم یک چاق سلامتی داشته باشد ولی قبل از اینکه خانم واتسون گوشی را بردارد ، آتش کبریت روی میز می افتد و خانم واتسون فقط صدای فوت کردن کسی را می شنود . او با تصور اینکه این هم نوعی استفادة جدید از تلفن است با گفتن جملة «خاک بر سر بی کارت !» گوشی را قطع می کند . وقتی که سر شب آقای واتسون ، خسته و کوفته از سر کار برمی گردد خانم واتسون این معضل اختراعی را با شوهر زحمتکشش در میان می گذارد ولی آقای واتسون بروز نمی دهد که همانا حواشی آن اختراع بزرگ هم توسط خود مخترعین تلفن به وجود آمده است . البته بازار این نوع مزاحمت تلفنی این روزها کساد است و تنها از طریق تلفن های همگانی می توان این پدیده را زنده نگه داشت . اختراع آی دی کالر یا همان نمایش دهندة شماره تلفن ، این لذّت تلفنی را نابود کرد . برخی از تاریخ نویسان گفته اند اختراع این پدیده توسط نوادگان خاندان زن واتسون بوده است چون وقتی واتسون از این کاربرد تلفن آگاه شده بود ، هر روز ساعت چهار بعد از ظهر به منزل مادزنش زنگ می زد و بعد از اینکه مطمئن می شد او را از خواب قیلوله بیدار کرده ، فوت می کرد . در پایان باید بگوییم درست است که آقایان بل و واتسون کارهای نه چندان زیبایی به دنبال اختراع تلفن انجام داده اند ولی چون اصل زحمت اختراع تلفن هم به عهدة خودشان بوده تاریخ نویسان از این جرایم آن ها چشم پوشی کرده اند و در هیچ کجای تاریخ به رویشان نیاورده اند ، شما هم به رویشان نیاورید چون اصولاً بچه ها باید نسبت به بزرگترها گذشت داشته باشند .