مجله نوجوان 97 صفحه 10

کد : 133952 | تاریخ : 16/06/1395

نویسنده : آفرد هیچکاک مترجم : مهرک بهرامی جسدی در خیابان قسمت اول مرد ناشناسی که خود را روسلی معرفی می کرد ، بدون مقدمه شروع به صحبت کرد و گفت : آقای «ترنت» ! من برای فیلم خود یک داستان می خواهم یعنی فیلم نامه ای جنایی . البته با این تفاوت که در این فیلم نامه قاتل از خود هیچ مدرکی باقی نگذارد و هرگز شناخته نشود و مأمورین نتوانند انگیزه و علت قتل را پیدا کنند . من می دانم شما در نوشتن این گونه فیلم نامه ها استاد هستید و جذابترین داستانهای جنایی را می نویسید . یک چک به مبلغ بیست هزار دلار برای شما آماده کرده ام که همین امروز می توانید به بانک مراجعه و آن را وصول کنید . آخر می دانید ؟ من حق الزحمه کسانی را که برای من کار می کنند ، پیشاپیش به طور کامل پرداخت می کنم . این طور بهتر است و آنها با دلگرمی بیشتری کار خود را انجام می دهند . مرد ناشناس ، بی وقفه حرف می زد و دربارة فیلمی که در دست ساخت داشت توضیح می داد . او یک تهیة کنندة فیلم بود که از رم برای شرکت در فستیوال به فیلم به «لوکارنو» آمده بود و به طوری که اظهار می داشت ، تصمیم گرفته بود که فیلم جدید خود را با موضوعی جنایی و بسیار جذاب و هیجان انگیز در «چین چیتا» تهیه کند و برای تهیة فیلم نامة آن از «ترنت» استمداد جوید . «ادگار ترنت» از حرفها و پر چانگیهای مرد ناشناس خسته شده بود و به زحمت جلوی دهان خود را می گرفت تا خمیازه نکشد . یک داستان جنایی بی سابقه و پر حادثه . چقدر او این کلمات را از دهان تهیه کننده های مختلف شنیده بود . همه آنها وقتی به او می رسیدند ، یک داستان جنایی بی نظیر می خواستند و این مرد هم که هم اکنون با او صحبت می کرد ، ظاهراً یک تازه کار به نظر می رسید ولی با این حال او هم از همین قبیل فیلمها صحبت می کرد . در هر حال ادگار ترنت در کار خود

[[page 10]]

انتهای پیام /*