دکتر سید حسن عارفی، استاد قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی تهران:

خاطره ای از سخنرانی امام بدو ورود به ایران

در خیابان ورودی بهشت زهرا ازدحام جمعیت به قدری بود که حرکت ماشین حامل معظم له به طرف سکوی سخنرانی را متوقف کرده بود

کد : 38529 | تاریخ : 11/09/1391

در خیابان ورودی بهشت زهرا ازدحام جمعیت توسط عاشقان حقیقی و شیفتگان دیدار امام عزیز به قدری بود که حرکت ماشین حامل معظم له به طرف سکوی سخنرانی را متوقف کرده بود.
ما هم با آمبولانس خود در کنار ماشین حامل حضرت امام امکان حرکت به جلو نداشتیم.
در آن لحظات که ساعتی به طول انجامید، حضرت امام خمینی عزیز در صندلی جلوی ماشین در انتظار باز شدن مسیر حرکت بودند، ولی به هیچ وجه امکان پذیر نبود.
با وجود آنکه شیشه‏های ماشین بالا و داخل محوطه ماشین گرم و محدود و مسدود بود، حضرت امام با صبر و شکیبایی خاصی که مخصوص شخص ایشان بود به اظهار محبت یکایک افراد جواب می‏دادند.
ساعتی گذشت، ولی حرکت به طرف سکوی سخنرانی امکان پذیر نبود، چون آمبولانس ما حامل بلندگوی دستی نیز بود، از داخل ماشین به حضرت امام عرض کردم آیا مایلند با بلندگوی دستی برای مردم صحبتی کوتاه داشته باشند، ولی حضرت امام خمینی فرمودند: «خیر، سخنرانی را باید از سکوی مربوطه که قبلاً تعیین شده انجام دهم.»
لحظه‏ای بعد هلیکوپتری در فضای بالای ماشین ما ظاهر شد و با کوشش زیاد و زحمت فراوان، بالاخره مردم از کنار ماشین پراکنده شدند و حضرت امام خمینی از داخل ماشین به داخل هلیکوپتر تشریف بردند. هلیکوپتر، حضرت امام را به محوطه داخل بهشت زهرا در نزدیکی سکوی سخنرانی برد. ما هم با زحمت زیاد در مسیر خود داخل خیابانهای پر جمعیت بهشت زهرا حرکت کردیم و آمبولانس خود را در کنار سکوی سخنرانی قرار دادیم و آماده انجام وظیفه شدیم.
سخنرانی تاریخی حضرت امام خمینی با خصوصیات منحصر به فردش، همانگونه که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بارها پخش شده است، معرف حضور همگان است.
با سابقه‏ای که از وضع خیابان ورودی بهشت زهرا داشتیم، به برادران حفاظت امام توصیه کردم که از سکوی سخنرانی تا هلیکوپتر حداقل سه ردیف صف با ایجاد زنجیره توسط دست‏های گره کرده برادران محافظ، کوچه‏ای برای حرکت امام عزیز ایجاد شود تا ان‏شاء‏الله حضرت امام به راحتی بتوانند از سکوی سخنرانی تا محل بلند شدن هلیکوپتر حرکت کنند.
کمیته حفاظت با برنامه‏ریزی دقیق، کوچه‏ای که محصور به برادران محافظ بود ایجاد کرد، ولی با ورود حضرت امام در این مسیر برادران محافظ دستها و زنجیر‏ها را رها کرده و خود به دست بوسی عزیزشان شتافتند و حضرت امام در میان جمعیتی قرار گرفت که همه خواهان نزدیک شدن و دست بوسی بودند. در این رهگذر عمامه معظم‏له از سر مبارکشان افتاد و توسط مردم به تبرک برده شد.
در این لحظات چاره‏ای جز بازگشت امام به سکوی سخنرانی نبود،‏ از آنجایی که برادر ارجمند و فرزند برومند حضرت امام جناب آقای حاج سید احمد خمینی، هر لحظه و بیش از همه مواظب حضرت امام بودند با سرعت و زرنگی خاصی عمامه خود را به سر مبارک حضرت امام گذاشتند و حضرت امام با لباس رسمی مجدداً در روی سکوی سخنرانی قرار گرفتند. هلیکوپتر بعد از تلاش برادران محافظ و عقب زدن مردم چهار مرتبه تصمیم به نشستن گرفت تا حضرت امام را به تهران منتقل کند،‏ ولی به علت ازدحام جمعیت امکان پذیر نشد. تصمیم گرفتیم با آمبولانس آژیرکشان به داخل جمعیت وارد شویم و از طریق آمبولانس امام را از محوطه پر جمعیت بهشت زهرا خارج کنیم.
به محض وقوع این فکر، اقدام کردیم و آژیرکشان و با اخطار بلندگوی آمبولانس از وسط جمعیت عبور کرده و در کنار سکوی سخنرانی به نحوی قرار گرفتیم که درب عقب آمبولانس در کنار سکوی سخنرانی قرار گرفت و با مهارت و سرعت خاصی امام عزیز را به داخل آمبولانس آوردیم و بعد از بستن درب عقب آمبولانس، آژیرکشان از کنار سکوی سخنرانی و جمعیت و خیابان‏های بهشت زهرا خارج شدیم.

منبع: طبیب دلها، ص31

انتهای پیام /*