مجله نوجوان 112 صفحه 11

بسته اسکناس نو : البته ما همیشه تحفه بوده ایم و نور چشم آدمها بوده ایم و خیلی چیز های دیگر بوده ایم اما در ایام نوروز تحفه تر می شویم و نور چشمی تر می شویم . البته که بانکها اسکناس نو ندارند . البته که قرار نیست اسکناس نو را به دست هر کسی بدهند . البته که محل تهیه اسکناس نو کنار خیابان و بساط دلالان است . البته که ما خبر نداریم آن اسکناس که یک بسته اش هم در بانک حتی در شعبه های مرکزی پیدا نمی شود چطوری در کنار خیابان و بساط دلال ها از پارو بالا می رود . نوجوانان دوست هفته نامه نوجوانان ایران سال دوم - شمارﮤ 59 شمارﮤ پیاپی 109 پنج شنبه - 3 اسفند ماه 1385 قیمت : 250 تومان v روزنامه ها و مجله ها : تعطیل ، استراحت ، بی خبری ، بی خیالی ، خمیازه و چرت زدن ، اقا جان ! وقتی تعطیلی باشد و مردم سرکار نروند بچه ها به مدرسه نروند و دانشجویان به دانشگاه نروند و به ویژه مسئولان بیشترشان در تعطیلات آن ور آبها باشند دیگر خبری نیست که روزنامه لازم داشته باشیم و مجله منتشر کنیم . بهشت آنجاست کازاری نباشد کسی را با کسی کاری نباشد v ماهی قرمز : دست از سرمان بردار آقای طنزنویس ! این پانزده بیست روز تعطیلات ، برای ما بازی مرگ و زندگی است . لطفا کاری به کار ما نداشته باش و بگذار در همان رودخانه ها و آبگیرها زندگی مان را با آرامش بگذرانیم . ما را به معرکه آدمیان داخل مکن که دلمان مثل رنگ پولکهامان خون رنگ است برادر طنز نویس !