مجله نوجوان 113 صفحه 11

کد : 134421 | تاریخ : 16/06/1395

خاص، روزنامهها برای دست یافتن به تیراژ بالا بیش از هر چیز از ارادت مردم به پهلوانان و ورزشکاران استفاده کردند. در این روزگار چپ و راست عکسهای ورزشکاران روی جلد مجلّات و روزنامهها دیده می شد و این حرکت فراگیر اگرچه خدماتی را به ورزش ارائه داد اما مشکلاتی را نیز با خود همراه آورد که در جای خود قابل بحث و گفتگوست. یکی از اشکالات این بود که بسیاری از ورزشکاران پیش از آنکه به تعالی روحی دست پیدا کنند با استفاده از قدرت رسانهها به اندازۀ پهلوانان بزرگ تاریخ ایران مثل مرحوم غلامرضا تختی و مرحوم پوریای ولی مشهور شدند یعنی در اندک زمانی قارچهای بی مصرفی در بین سرو قامتان ورزش ایران قد کشیدند و رشد کردند. ورزشکارانی که پیش از آنکه به مرام پهلوانی رسیده باشند. پایشان روی سکّوی قهرمانی قرار گرفت و بدون اینکه خودشان بخواهند به یک الگوی تقلّبی برای من و شما تبدیل شدند. روزگار تبلیغاتی شدن ورزشکاران در کنار رسانههای جمعی، صاحبان صنایع و تجّار محترم هم از شهرت پوشالی ورزشکاران بی بهره نماندند و تا جایی که توانستند از عکسهای خوشگل و خندان ورزشکاران برای تبلیغ انواع و اقسام لوازم خوراکی و پوشاکی و تزیینی و... استفاده کردند. بدترین نتیجه ای که این اتّفاق شوم اما پر درآمد به همراه داشت این بود که مردم دیگر به ورزشکاران به عنوان تبلیغاتچی اجناس مصرفی نگاه می کردند و ورزشکاران جایگاه خود را به عنوان مروّجین فرهنگ و اخلاق و معارف انسانی از دست دادند و مقامشان به سطح بسیار پایین تری نزول کرد. روزگار هورا کشیدن برای ورزشکاران روزگار ما روزگار هورا کشیدن برای ورزشکاران است. روزگاری است که ورزش متعلّق به همگان نیست. تنها عدّۀ کمی ورزش می کنند و میلیونها نفر بدون اینکه لذّت ورزش کردن را چشیده باشند به هورا کشیدن برای همان چند نفر مشغول هستند. حتّی برنامه ریزان و مدیران ورزشی هم تمام توان و فکر و وقت و امکانات مادّی و معنوی خود را برای قهرمانی همان چند نفر به کار می گیرند و کم کم فراموششان می شود که این چند میلیون نفری که به جای ورزش کردن، وقتشان را با هورا کشیدن پر می کنند نیز نیاز به امکانات و اماکن ورزشی دارند. حتّی خود ما هم فراموش کرده­ایم که به ورزش کردن نیاز داریم و حاضریم به جای اینکه وقتمان را به تمرینات ورزشی اختصاص بدهیم ساعتها سر جدال آبی و قرمز بحث و جدل و دعوا راه بیندازیم و پای برنامۀ 90 بنشینیم و مهمترین برنامۀ زندگی مان را همین بدانیم که بفهمیم فلان بازیکن چرا به آن دیگری فحش داد یا چرا فلان بازیکن وسط بازی با مشت توی صورت آن یکی کوبید. سوگند یکی از مجازاتهای رایج در دوره ی ساسانی «سوگند خوردن» به معنی آشامیدن آب آمیخته به گوگرد بود. مجرم باید این مایع را می نوشید چون اعتقاد بر این بود که اگر وی واقعاً گناهکار باشد با نوشیدن یک لیوان آب گوگرد رسوا خواهد شد.

[[page 11]]

انتهای پیام /*