فروردین پارسا
ماجراهای آقای فلسفه
این شماره:
تاریخ فلسفه / تالِس
در شمارۀ پیش گفتیم که سردبیر خواسته است از ذکر ماجراهای خانوادگی و ... یعنی کلاٌ چیزهای غیر فلسفی
خودداری کنیم. راستش از آنجا که این مجلۀ دوست، دو تا سردبیر دارد یک «سردبیر بزرگ» و یکی «سردبیر کوچک»
ظاهراً پس از تهدیدهای قبلی سردبیر کوچک، سردبیر بزرگ هم گفته که مطالب علاوه بر غیر خانوادگی بودن و
در واقع مربوط بودن، باید غنی باشد و اطلاعات هم داشته باشد. ما هم گفتیم به چشم و از این شماره کل تاریخ
فلسفۀ غرب را که کلی غنی است و از اورانیوم غنی شده هم غنی شدهتر است، شماره به شماره خواهیم آورد.
این از مقدمه. ذکر این نکته ضروری است که این نوشتهها متن درس گفتههای آقای فلسفه است که ما از
روی جزوۀ یکی از دانشجویانش کش رفتهایم و یا از نوار پیاده کردهایم:
متن سخنرانی آقای فلسفه در مورد تالس
همۀ فیلسوفان و غیر فیلسوفان میدانند که تاریخ فلسفه از «تالس» شروع
میشود؛ این «تالس» یک فیلسوف اهل «ملطیه» است در یونان و قبل از
او فیلسوف دیگری را نمیشناسیم. اوایل اسم او را «طالس» مینوشتند،
اما چون در آن زمان صنعت چاپ در کار نبود و نسخه برداران، گاهی اسم
او را به اشتباه «طاس» مینوشتند که همان کچل خودمان میشود، تالس
تصمیم گرفت نحوۀ نوشتن اسمش را به «تالس» تغییر دهد تا اگر هم یک وقت
«لام» اسمش افتاد، نهایتاً بشود «تاس» که با آن منچ میکنند. الغرض! از احوال
این تالس هیچ چیز دندان گیری در تاریخ فلسفه نیامده که مثلاً کی به دنیا آمده،
کی ازدواج کرده، کجا زن گرفته، زنش خوب بوده یا بد (دوباره دارد
خانوادگی میشود!)، کی مرده و خلاصه از این احوال او خبری در
تاریخ فلسفه ذکر نشده است. تنها میدانیم که ارسطو در حق او گفته
که «تالس بنیانگذار فلسفه است.» و این البته خیلی حرف بزرگی
است که از دهان آدم بزرگی مثل ارسطو میتوانست بیرون بیاید.
این تالس آدم بزگی بوده و علاوه بر اینکه از خودش فلسفه در میکرده
کارهای دیگری هم میکرده است، مثلاً اولین تقویم نجومی را به نقلی او
نوشته و یک کسوف را هم در سال 585 قبل از میلاد پیشبینی کرده است. به هر حال آدمی
که این اندازه احوال شخصیاش مبهم باشد، خیلی نمیتواند آرای فلسفی زیادی داشته
باشد. ما هم آرای عمدۀ او را که خیلی هم در آن موقع مهم بوده، اما امروز به نظر ما خیلی
آبکی است در ادامه میآوریم (خندۀ دانشجویان!)
[[page 20]]
انتهای پیام /*