تماشاچی باشد؟
سردبیر: منظورم این است که اگر همه در حدّ مقدماتی امکان یادگیری داشته باشند چه اشکالی دارد؟
سهند: به نظر من سینما یک جوری است که هر
نوجوانی اوّل خیال میکند به آن علاقه دارد ولی خیلی
از اینها واقعی نیست. مثلاً خود من فکر میکردم به
پرورش ماهی خیلی علاقه دارم. یک آکواریوم خریدم با شش تا ماهی ولی بعد فهمیدم که علاقۀ من الکی بوده
یعنی به قول بابام از سرم افتاد.
حامد: خوب همه برای اینکه بفهمند علاقۀشان واقعی
است یا نه باید دنبالش بروند دیگر. اگر ادامه دادند
یعنی علاقه دارند و اگر هم رها کنند بالاخره یک چیزی یاد گرفتند.
سردبیر: بچّهها از بحث اصلی دور افتادیم. سؤال اصلی
این است که آیا جاهایی که متولّی فرهنگی و هنری
هستند به همۀ بچّهها امکانات آموزش هنری میدهند
یا نه؟
حامد: جاهایی که متولی هستند یعنی مدرسهها؟
سردبیر: نه حامد جان! یعنی مثلاً وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی، مراکز فرهنگی و هنری شهرداریها،
حوزۀ هنری.
آبتین: ما فقط کلاسهای کانون میرفتیم ولی فرهنگ و ارشاد و حوزه هنری و شهرداری تا حالا نرفتیم.
حامد: آقا وزارت ارشاد مگر کلاسهای هنری دارد؟
سهند: آقا حوزۀ هنری به منزل ما نزدیک است ولی
برای بچّهها کلاس ندارد.
سردبیر: بچّهها ببخشید. مثل اینکه یک مقدار پیچیده
حرف زدم. منظورم همین فرهنگسرا و خانههای فرهنگ
بود.
حامد: آهان. ما چند سال پیش در فرهنگسرای
بهمن کلاس نقاشی و خطاطی میرفتیم. خواهرم
هم چند سال پیش آنجا کلاس گویندگی
رادیویی میرفت.
سردبیر: منظور سؤال من این بود که آیا
برای بچّهها امکان یادگیری هنری وجود دارد
یا نه؟
آبتین: فرهنگسراها و خانههای فرهنگ چیز خوبی
است. یعنی اوّل که خانههای فرهنگ را ساختند خیلی خوب بود و خیلی هم استقبال میشد. ولی کم کم به جاهایی برای پول درآوردن تبدیل شد. یعنی کلاسهایش همه از این کلاسهایی شد که کلّی پول میگیرند و هیچ چیزی یاد نمیدهند.
سهند: آقا شما فکر میکنید اگر من و حامد و آبتین بخواهیم یک گروه تشکیل بدهیم و تأتر بازی کنیم آنها
به ما مکان تمرین یا مربّی میدهند؟
سردبیر: فکر میکنم این طور باشد.
حامد: نه آقا! اصلاً ما را تحویل هم نمیگیرند.
آبتین: فرهنگسراها و خانههای فرهنگ مثل گذشته
شور و نشاط ندارد. تقریباً خانههای فرهنگ به حالت
نیمه تعطیل درآمده است و کلاسهای خاصّی برگزار نمیکنند.
سردبیر: بچّهها این بحث به نتیجه نمیرسد. بهتر
است این بحث را همینجا رها کنیم و هفتۀ بعد هم
دربارۀ آموزش و پرورش
حرف بزنیم.
[[page 11]]
انتهای پیام /*