بفهماند.
سالها تحقیق در باب این فرق ضالّه که حیثیت فلسفه را خیابانی کردند و به کوچه و گذر کشاندند، نشان میدهد که این جمع، صرفاً به دنبال منفعت خود بودند، نه حقیقت خِرَد. دانایی نه تحفهای بود که آنها بفهمند و به خاطر همین بود که برهان را ریال ریال میفروختند و آشوب میکردند.
آنها که معتقد بودند خارج از «ذهن» آدمی، حقیقتی نیست، چرا موقع اخذ پول از جوانان مظلوم آتنی، فکر نمیکردند پول، «تصور ذهنی» است؟! آنها که غذا میخوردند و با پولهای باد آوردۀ ناشی از تعالیم زیانآور، کاخ میساختند، چرا فکر نمیکردند آنها تصور ذهنی است؟! فقط لقلقۀ زبانشان این بود که «بیرون ذهن، حقیقتی نیست؟!» یا «اگر هم هست، قابل شناختن نیست»
و «اگر قابل شناختن هست، قابل شناساندن نیست»؟ این چه آرایی است؟! این چه حرفی است؟! آنها که حقیقتِ وجود را انکار میکردند، خود موجوداتی مجهول بودند و گیاهان هرزۀ باغسار سبز و خرّم فلسفه و تفکر پیچکهای هرزهای که روان و اندیشۀ جوانان آتنی را با بالا رفتن از ذهن آنها، در اختیار میگرفتند و درست در زمانی که زمان رویش تفکرات درست و صائب
بود، آنها را با آموزههای غلط خود به گمراهی فکری میکشاندند و نهاد
خانواده را به ضعف میبردند. دریغ که نافهمی مردمان بیگانه از
فلسفه، آنها را در کار خود جدی کرده بود و دریغ بزرگتر آنکه،
کسانی چون حقیر در آن روزگار نبودند تا چوب در آستین این
مترسکهای عالم تفکر کنند و آنها را بر جالیز تفکرات و روشهای
فکری غلطشان فرو کوبند.
گروهی از بیخبرانِ امروز نیز بر آنند که وجود سوفسطایی
ضرورت تاریخ فلسفه بوده است و سودمند به حال آن!
زهی خیال باطل! درخت کفر، کی میوۀ ایمان دهد و راهِ
اشتباه کجا به مقصد صواب نایل آید؟! کجا از خر مهره،
بازاری گرم شود و کدام وقت، حقیقت از میان سیاه مشقهای چرک نویسِ
مشتی مغلطه گر رخ بنماید؟! حقیقت، جواهری است که جز در صدف عقلِ
پرورش یافته، پدید نیاید و جز در محیط مساعد، صعود پیدا نکند.
اکنون نیز، این حقیر به نمایندگی از فیلسوفان سَلَف و خَلَف، اعلام
میدارد که آمادگی کامل برای مبارزه با بقایای مضمحل این تفکر را
دارد و بر این عهد استوار است که به چراغ فلسفۀ حقیقی سقراط، ریش
آنها را بسوزاند، سبیلشان را دود دهد و چوب در آستین
گشادشان کند تا هیچ تفکر مجهولی
، راههای ذلّه کردن فیلسوفان
راستین را به بیخردانِ کوچه
و بازار نیاموزد و خورشید حقیقت،
همواره در آسمان داناییِ حقیقی
بدرخشد...!
شاید ادامه داشته باشد، شماره بعد را بخوانید.
[[page 21]]
انتهای پیام /*