مجله نوجوان 130 صفحه 14

کد : 135058 | تاریخ : 22/06/1395

حبیب بابایی خرده تاریخ چند واژه کاملاً ایرانی هنگامی که اسکندر مقدونی سلسلة هخامنشیان را منقرض کرد، در کنار کاخهای عظیم هخامنشی باغهای بسیار زیبایی را دید و چنان تحت تأثیر قرار گرفت که آنجا را همچون بهشتی زیبا یافت، پرسید که نام این محل چیست؟ به او گفتند: ایرانیان به این باغها ((پارادائیزا)) می گویند. این واژه به فرهنگ لغات یونانی و رومی راه یافت و به شکل ((پارادایز)) در آمد به معنی بهشت و تا امروز هم به همین معنی در زبان انگلیسی باقی مانده است. در دورة ساسانی این واژه به ((پردیس)) تغییر شکل دادکه خوشبختانه در فارسی امروز هم حفظ هم حفظ شده است. یا سقوط ساسانیان به دست اعراب این کلمه به فرهنگ لغات آنان هم نفوذ کرد اما قدری تغییر یافت. به صورتی که اعراب آن را ((فردوس)) می­خوانند. درتاریخ ایران باستان به دسته­ای از روحانیون زرتشتی ((مُغ)) می­گفتند. مورخان یونان و روم این واژه را در آثار خود ((مَگوس)) ثبت کرده­اند. آنان از سر دشمنی و کینه، روحانیون زرتشتی را آتش پرست و حتی جادوگر می­خواندند که عقیدة باطلی بود. اعراب هم واژه ((مجوس)) را به تقلید از یونان و روم استفاده می­کردند. در زبان انگلیسی لغتmagic- مَجیک (جادوگر) ریشة خود را از همان واژه گرفته است. شاید باور کردنی نباشد اما بغداد- پایتخت عراق- هم در اصل یک کلمة کاملاً ایرانی است. بغداد یک واژه پهلوی (از زبانهای قدیم ایران) است به معنی خداداد (مَغ- خدا) آورده اند که منصور خلیفةعباسی و قتی پایتخت خلافت را به آن شهر منتقل کرد نام آن جا را به ((منصوریه)) تغییر داد اما مردم با نام بغداد راحت­تر بودند.

[[page 14]]

انتهای پیام /*