مجله نوجوان 137 صفحه 15

کد : 135239 | تاریخ : 22/06/1395

قاسم تنبل زادگان خاطرات مدرسه ای؟! به مناسب آغاز سال تحصیلی و شروع دوران تلاش و پشتکار و شکوفایی ما دانش آموزان کشته مردۀ علم و دانش، از چند نفر از آدمهای موفّق روزگار خود خواستیم تا خاطرات خودشان را از اولین روز مدرسه شان برای شما بنویسند. تا همه بدانیم که آنها هم وقتی هم سن و سال ما بودند مثل خود ما بودند و ما سرو ته یک کرباسیم: آقای قاسم نویس زادگان، معلم املا و ادبیات فارسی: البطه حرروض مدرصه برای ما خاتره است ولی شیرین طرین خاترۀ ما مربوت به اولین کلاث املاء در اولین روض مدرصه بود که معلم ما دلش خاست غبل از اینکه به ما درص بدحد از ما امتهان بگیرد و حمۀ ما سفرگرفتیم و معلم ما حمۀ ما را کطک زد تا اض حمان اول هساب دصتمان بیاید وپررونشویم. البطّه کطک آن روض تعسیر بدی در روهیّه ما داشت باعس شد که ما از املا یا حمان دیکطه بیضار بشویم وتا آخر هم دیکطه توی مقزمان فرو نرود. امّا اض آنجا که آدم اض حرچه بترثد صرش می­اید و پونه دم در لانۀ مار صبض می شود ما شدیم مؤلم دیکطه! به حمه هم اض دم سفر می­دهیم طا دلمان خنک بشود هصابی!

[[page 15]]

انتهای پیام /*