مجله نوجوان 143 صفحه 27

کد : 135287 | تاریخ : 22/06/1395

نیایش مرا دریاب خدایا! من در پی نیکی و خیرم، نیکی و خیر کجا یافت می­شود جز در درگاه تو؟ خدایا! نه نیکوکاران از یاری و مهربانی تو بی­نیازند؛ نه بدکاران از قلمرو و فرمانروایی تو بیرون توانند رفت. خدایا، خدایا، خدایا! تویی که راه شناخت خود را بر من آشکار کردی و دست مرا گرفتی و قدم به قدم به خود نزدیک­تر کردی. اگر تو نبودی، نمی­دانستم تو کیستی. خدایا! تو را می­ستایم که همواره مرا به خودت فرا می­خوانی ولی من در آمدن به سوی تو کوتاهی می­ کنم و تنبلی می­ورزم. امَا هر وقت من تو را فرا می­خوانم، زود پاسخ می­دهی. خدایا! من هر چه دارم، از آن توست؛ اما وقتی دست یکی از بندگانت را به سوی من دراز می­کنی و از من قرض می­خواهی، تنگ چشمی می­کنم. خدایا! تویی تنها که می­توانی مرا دریابی؛ مرا دریاب خدایا! ترنم کلمات خورشید و پرتوها ماهی در آب می­چرخد و می­پرسد:آب چیست؟ آب کو؟ درخت در ازدحام جنگل تکان می­خورد و می­پرسد: جنگل چیست؟جنگل کو؟ سنگ در دل کوه، می­پرسد:کوه چیست؟کوه کو؟ پرتوهای خورشید در فضا می­لغزد و می­پرسند: خورشید چیست؟ خورشید کو؟ ماهی اگر از آب بیرون بیفتد در می­یابد که آب چیست. درخت اگر از جنگل جدا شود، در می­یابد که جنگل چیست. سنگ اگر از کوه کنده شود، در می­یابد که کوه چیست. پرتو خورشید اگر. .. اما پرتو خورشید از خورشید جدا ناشدنی است. خدایا من پرتوی از توام، چگونه تو را دریابم؟

[[page 27]]

انتهای پیام /*