خوان اول
معلّمهای ورزش خیلی دوست دارند درسشان جدّی گرفته شود. خیلی
دوست دارند همۀ بچّهها لباس متّحدالشّکل بپوشند. خیلی دوست دارند
آنها با همۀ رشتههای ورزشی آشنا شوند و آزادانه یکی را انتخاب کنند
و ادامه بدهند.
چون آنها در دانشگاه دروسی را خواندهاند که در خیلی از موارد با
رشتههای پزشکی یکسان بوده است. آنها دوست دارند ورزش هم مثل
سایر دروس مهم باشد و جدّی گرفته شود.
تجهیزات فوق تخصصی در مدارس
کلّ امکانات ورزشی بچّهها در مدارس،
خلاصه میشود دری ک توپ پلاستیکی
که درون یک توپ پلاستیکی دیگر قرار
میگیرد که باید گفت اختراع توپ دو
لایه از تراوشات فکری خود بچّهها بوده
است. حتی معلّمهای ورزش هم در طول
تحصیلاتشان دربارۀ این پدیده هیچ کتابی
نخواندهاند. بچّهها سطل آشغالهای
مدرسۀشان را کشان کشان روبروی
هم قرار میدهند و دو دروازه در مقابل هم به پا میکنند.به نظ رشما با این امکانات به جز ورزش عزیز فوتبال چه
ورزش دیگری میشود انجام داد؟!
ورزشهای دیگر
هم ما میدانیم و هم شما میدانید که
ورزشهای دیگری هم در جهان وجود
دارد ولی برای مثال، پینگپنگ هم میز
میخواهد و هم راکت و هم توپ تخم
مرغی! بسکتبال، سبد میخواهد و توپ
مخصوص و پیراهن، آستین رکابی! شنا
که اصلاً هیچ!
در ناامیدی هیچ هم امیدنیست
متأسفانه باید به سمع و نظر معلّمان عزیز
ورزش برسانیم که برای دمیدن در سوت
برای بچّه مدرسهایها در زنگ ورزش
به هیچ مدرک و تخصّصی نیاز ندارند
پس یا بروند دنبال گرفتن مجوّز تشکیل
باشگاهشان یاا ینکه مدرکشان را قاب کنند
و به دیوار بکوبند و هی نگاهش کنند و ته
دلشان کیف کنند و در هیچ جایی
راجع به دروس مشترکشان با
دروس علوم پزشکی حرفی
نزنند. چون با وضعیت
موجود در آموزش و
پرورش، فوتبال یک
ورزش ملّی محسوب
میشود.
بلاتکلیفی
در این اوج عدم امکانات و بچّه هایی که ابداً دوست
ندارند زنگ ورزششان به بطالت بگذرد، معلّمان
ورزش چه تکلیفی برعهده دارند؟ آنها چارهای ندارند
جز اینکه یک سوت به گردنشان بیاویزند و از خیر نرمش و دوی چهار در چند متر
و بارفیکس بگذرند و به عنوان داور در وسط میدان فوتبال بچّهها بایستند تا اگر بچّهای روی
آسفالت زبر و خشن حیاط مدرسه به زمین افتاد و له و لورده شد بتواند به موقع در سوت
خود بدمد و آمبولانس را خبر کند.
[[page 7]]
انتهای پیام /*