مجله نوجوان 150 صفحه 4

کد : 135444 | تاریخ : 22/06/1395

یارسول الله محسن وطنی سلام خداوند بر محمد مصطفی چه قدر نام تو شیرین است. صلوات که می­فرستم زنبورها سراسیمه از کندوها پر می­کشند و در آغوش گلها پناه می­گیرند. نام تو را که بر زبان می­آورم کامم از شهد و عسل، سرشار می­شود و تلخکامی ایّام فراموشم می­شود. اگر نام تو نبود نیشکر کدام ترانه را می­سرود؟ بگذارجزشیرینی چیزی بر زبانم نباشد بگذار تنها نام تو راتکرار کنم: ­ای محمد امین ! ­ای محمّد مصطفی! خورشید هر روز صبح ادای تو را در می­آورد. جهان از طلوع پیشانی تو روشن است. و صبح بیکران از سلام تو آغاز می­شود. ماه، زائرشبهای صورت توست و مهتاب، صلواتی است که بر تو و خاندان مطّهر تو می­فرستد. چه تاریک می­شد دنیا اگر نام روشن تو از مکّه طلوع نکرده بود! پرنده­ها به ذکر نام تو مشغولند وغنچه­ها به ذکر نام تو باز می­شوند. در باغ مرکّبات، درختی را دیدم که با هر صلوات ،پرتغالی روشن به شاخه­هایش می­افزود. باغبان هر روز نماز صبحش را در باغ می­خواند: السّلام علیک یا ایهاالنّبیّ و رحمه الله و برکاتهُ

[[page 4]]

انتهای پیام /*