مجله نوجوان 152 صفحه 26

کد : 135538 | تاریخ : 22/06/1395

آسمانی ها قربان ولیئی ترنم کلمات رقص زندگی باران ، سخنی عاشقانه است که آسمان با زمین در میان می گذارد . و بهار ، پاسخ سبز زمین است به آسمان . باران ، زمین را به آسمان وصل می کند . وقتی می بارد ، آسمان و زمین یگانه می شوند . باران همیشه نمی بارد ؛ تا زمین فرصت اندیشیدن به قطره ها را که کلمه هایی آسمانی اند ، داشته باشد . باران را سنگ ها اما نمی فهمند ، باران را دلِ نرمِ خاک در می یابد . سنگ ها هم روزی خاک می شوند ؛ آن وقت می فهمند که باران چه می گوید . همة رودها می فهمند که باران چه می گوید . همة رودها دلشان برای باران شدن می تپد . برای همین است که دل به دریا می زنند و راهی می شوند . رود ، دریا می شود ؛ دریا باران می شود . . . این است رقصِ زندگی . در کوچه باغ حکایت کمترین فاصله با ملکوت پیغمبر ما - درود خداوند بر او باد - وقتی درهای مهربانی آسمان گشوده می شد و قطره های باران خاک را می نواختند ، از خانه بیرون می آمدند . و آسمان همچنان می بارید . پرسیدند : ای پیام آور خداوند ، چرا زیر باران ایستاده ای ؟ فرمودند : این باران را تازه خداوند آفریده است . این باران کمترین فاصله را با ملکوت دارد .

[[page 26]]

انتهای پیام /*