محسن وطنی
سلام بر پادشاه ملک ری
امام معصوم گفت :
"هر کس عبد العظیم را در ری زیارت کند مانند کسی است که حسین را در کربلا زیارت
کرده است. "
این جمله را بر سر در بازار نوشتهاند.
قدمهایم را آهستهتر میکنم و زیر لب ذکر میگویم.
آمدهام که تو را زیارت کنم. آمدهام که حسین را زیارت کنم. آمدهام که تو راهنمایم باشی
آمدهام که راه کربلا را نشانم بدهی.آمدهام تا سینهام همواره سرشار ازعطر سیب، سرشار از
عطر زیارت حسین باشد.
تا هر زمان که در حرم توام عاشوراییام.
بوی این بازارچه چقدر مرا به خاطرات کودکیام نزدیک میکند؛ بوی عطر سیب و گلاب و ادویه. جانماز
ترمه و چرخش تسبیح و درخشش عقیق و فیروزه.
اینجا آخر دنیاست. از طاق آخری به بعد دیگر هر
چه هست وقف عالم ملکوت است.
بازارچه را که پشت سر بگذاری دروازههای
آسمان را نشانت میدهند.
بر درگاه تو ایستادهایم. باید به نام پروردگار اجازه بگیرم.
اجازه بگیرم از پیامبر که اسلام، برکت دستان اوست.
اجازه بگیرم از علی که بیکرانگی اقیانوس معرفت است.
اجاز بگیرم از فاطمه که مادر تمام خوبیهاست.
و اجازه بگیرم از جدّ بزرگوار تو! ابا محمد، حسن بن علی
که نامش آبروی کرامت است .
و اجازه بگیرم از تو یا سیدالکریم که مولای کریمانی و
همواره آغوشت برای توبههای مکرّرم گشوده بوده است.
ذرّهام اگر آلوده ام، مرا دریاب، که دریای کرامتی.
[[page 4]]
انتهای پیام /*