مجله نوجوان 173 صفحه 8

کد : 136132 | تاریخ : 21/06/1395

چاپار خونة پانادون گلهای بابا سلام چند تا از بچههای گلم در نامههایشان گفتهاند که من زیاد حرف می زنم و به خاطر همین است که نامههای کمی در صفحه جا می شود و مطالب بچهها خیلی دیر چاپ می شود. من هم تصمیم گرفته ام که هیچ حرفی نزنم تا یک راست برویم سر وقت مطالب زیبای شما خوانندگان عزیز مجلّة دوست. امّا یک چیز را نمی توانم نگویم و آن چیز مهم این است که اگر دوست دارید در پایان سال تحصیلی از معلّم عزیزتان تشکّر کنید می توانید عکس خودتان و معلم عزیزتان و باقی همکلاسیهایتان را برای ما بفرستید تا در مجلّه چاپ شود. یادتان باشد که این آقای اعصاب نورد هیچ وقت در صفحة اعصاب نوردی عکس شما را چاپ نمی کند. بالاخره ما اینیم دیگه! مخلص شما- بابا پانادون فتو مونتاژ : سروناز خالقی مهتاب محمدی، 13 ساله از تهران زهرا غفاری از اراک دلم می­خواد... salam be baba panadone aziz دلم می­خواد دوباره منه دموس، یکی از معلمان دوران باستان چشام بارون بباره دربارة یک مشکل معرفتی و علمی با شاگردش تا که بشه تو چشمام به بگو مگو پرداخت.ناگهان جوان فریاد زد: چتری گذاشت دوباره « اما من می-توانم ادعای خودم را ثابت کنم.» دلم می­خواد دوباره منه دموس هم انگار نه انگار، گفت: « در فلسفه لبم غنچه بکاره اصلاً به هیچ وجه نمی­شود چیزی ار ثابت کرد.» تا که بشه رو لبهام سپس مکث کوتاهی کرد و گفت:« و گیرم که گل خنده بکاره بشود. تو نمیتوانی.» و در تکمیل حرفش افزود: دلم می­خواد دوباره « و گیرم که تو بتوانی. به من نمی­توانی! بشم مثل ستاره تا که بشه اون بالا خدا را دید دوباره دوست عزیز، مهتا جان؛ اگر دوست داری اصول مربوط به شعر را بهتر یاد بگیری پیشنهاد می­کنم به خانة شاعران ایران در خیابان شریعتی، خیابان شهید کلاهدوز (دولت سابق)، نبش خیابان شهید نعمتی مراجعه کنی یا اینکه با شمارة 22605809 یا 22607179 تماس بگیری و در کلاسهای آموزشی شعر ثبت نام کنی. مطمئنم که این کلاسها به پیشرفت تو خیلی کمک می­کند

[[page 8]]

انتهای پیام /*