لیلا بیگلری
پروفسور بالتازار
از پوست خرس تا انقلاب صنعتی
هر موجودی برای در امان بودن از سرما و گرما از یک پوشش طبیعی استفاده میکند. بعضی از آنها
پوست دارند، برخی مو دارند، بعضیها پشم دارند و جانوران آبی فلس یا پولک دارند.
در این میان، آدمها علاوه بر مسائل گرمایی و سرمایی، پایبند به مسائل اخلاقی هم بودند بنابراین
پوشش طبیعی آنها، کفاف نیازهایشان را نمیداد. بنابراین سراغ جانوران دیگر رفتند و با کندن پوست
سایر جانوران نیازهای پوششی خودشان را فراهم کردند.
این مسئله نمیتوانست خیلی ادامه پیدا کند. چون معمولاً جانورانی که آدمها به سراغ پوششان میرفتند
تا پوستشان را بکنند و بپوشند یک قدری عصابی می شدند و بعضی وقتها پوست آدمها کنده میشد.
این بود که آدمها دور هم نشستند و عقلهایشان را روی هم ریختند و به این نتیجه رسیدند که بیخیال
پوست حیوانات وحشی بشوند ولی نمیدانستند که باید چه چیزی جایگزین آن کنند.
و موی بزها هم توجه ایرانیان را جلب
کرد و تصمیم گرفتند تا وقتی پنبةشان
عمل میآید از این مواد هم استفاده
کنند.
چینیها، اولین الیاف ابریشمی را در
اختیار داشتند. و به وسیلة آن به تولید
پارچه پرداختند.
طبق معمول همة اختراعات و
اکتشافات بشری، ریشة تولدی پارچه
هم در آسیا و ایران است.
ایرانیهای باستان جزو اولین کشورهایی
بودند که پنبه کاشتند. مصریها و
هندیها بعد از ایران به فکر کشت
پنبه افتادند. همچنین پشم گوسفندان
ابتدای راه
کسی نمیداند اولین کسی که تارهای
پشم یا پنبه را به هم تنید و نخ را درست
کرد واقعاً میخواست نخ درست کند یا
اینکه از روی اتفاق بود ولی به هر حال
پس از اختراع نخ بود که آدمها به فکر
تولید پارچه افتادند.
[[page 22]]
انتهای پیام /*